دنیا و عقبی- انسان عافل ************* مخمس به غزل حافظ
ای که هستی همچو مختال فخور
یک دمی جانا گذر کن در قبور
تا ببینی صدهزاران همچو مور
هر که آمد در جهان پر ز شور
عاقبت می بایدش رفتن به گور
یامهدی عج******* مخمس به غزل حافظ
ای دل ار خواهی ببینی صولت دلدار من
در گلستان حقیقت رو نشین در انجمن
مژده ده اینک چو هدهد بر سلیمان زمن
افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش بادا مبارک باد بر سرو و سمن
یاصاحب الزمان عج *********** مخمس به غزل حافظ
گشته هنگام طلوع ماه تابان غم مخور
صبح صادق آشکارا شد شتابان غم مخور
از افق بیرون شده خورشید رخشان غم مخور
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبۀ احزان شود روزی گلستان غم مخور
میلاد امیرالمؤمنین ع**********تضمین به غزل حافظ
ساقی بریز باده که میلاد شاه شد
لوح و قلم ز شوق فروزان چو ماه شد
روز نشاط وشادی مردان راه شد
بالید کعبه چون که وَرا زادگاه شد
گویم چه از کسی که خدایش گواه شد
یا حضرت امیر المؤمنین ع*********تضمین به غزل حافظ
گفتم شبی به دوست مرا دادخواه باش
در روز حشر و برزخ و قبرم پناه باش
گفتا دمی بیا به درگه ما عذرخواه باش
ایدل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پیوسته در حمایت لطف اِله باش
ا امام زمان عج*********مخمس به غزل حافظ
ایدل بیا که مرغ سحر شد به بام ما
بلبل بزن تو چهچه که گل شد به نام ما
آمد برون ز پرده مه خوش خرام ما
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
یا اباعبدالله الحسین ع*********تضمین به غزل حافظ
یک کاروان غم حرکت از حجاز کرد
اول به مکه آمد و عرض نیاز کرد
این چرخ نیلگون همه را در گداز کرد
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
امر به معروف**********مخمس به غزل حافظ
منکر ببین که پرده ز رخسار باز کرد
معروف رخت بست فرار از فراز کرد
این چرخ نیلگون همه را در گداز کرد
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
شهادت حضرت مجتبی حسن ع*****تضمین به غزل حافظ
فلک ظلمی به آل مصطفی کرد
فغان و ناله و شیون بپا کرد
بسی جور و جفا بر مجتبی کرد
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چه ها کرد
یا حضرت زینب س**********مخمس به غزل حافظ
در صف کرببلا گشت چو زینب وطنش
خورد از جور و جفا باد خزان در چمنش
گفت آن غمزده چون دید شه بی کفنش
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
