یا ام الائمه فاطمةالزهراء سلام الله علیها (آخرین شعر20جمادی الثانی1397 ه.ق) *********************
یا ام الائمه فاطمةالزهراء سلام الله علیها
(آخرین شعر20جمادی الثانی1397 ه.ق)
هر زمان گویم به زهرا دست من دامان تو
چشم امیدم به سوی درگه احسان تو
چون توئی اندر جهان بانوی با عزّ و شرف
ساکنان عالم لاهوت شد دربان تو
عصمت و عفت تمامی از تو آمد در ظهور
مظهر الطاف حق هستی جهان قربان تو
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی مسیح
بندۀ درگاه تو هستند و در فرمان تو
من چه گویم وصف تو ای محور اهل کسا
گشته مداح تو جانا خالق سبحان تو
گشت بلبل چهچه زن قمری غزل خوان زین سبب
آمد از بهر گدائی جانب بستان تو
ماه و خورشید و کواکب ثابت و سیارها
منفعل باشند از روی مه تابان تو
باب تو شد مصطفی همسر شه خیبر گشا
هم حسین و هم حسن پروردۀ دامان تو
ای گل باغ نبوت وی امامت را ثمر
عالم امکان سراسر محو و سرگردان تو
آب حیوان از لب لعلت چکیده بر رطب
هست شیرینی سراسر لؤلؤ و مرجان تو
خسروان و تاجداران جهان در هر مصاف
همچو گوئی زیر و رو گردند از چوگان تو
صدهزاران هاجر و حوا و مریم آسیه
چون کنیزانی به دربار فلک رخشان تو
مادرت با فاطمه بنت اسد هم آمنه
هر سه میباشند جانا ریزه خوار خوان تو
کنیه ات امّ الائمه هم بُود امّ الاَبیه
این دو کنیَت اختصاص نام خوش الحان تو
بضعةٌ منّی پَیَمبر گفت یعنی فاطمه
دین من وابسته باشد بر تو جان قربان تو
هَل اَتی گردید نازل در مدیحت بر رسول
این بُوَد پاداش و جود و لقمه ای از نان تو
سنبل گیسوی تو والیل و رویت والضحی
آیۀ والشمس آمد وجهۀ خندان تو
اصل طه تین و یاسین شارِح و اَلمائده
هر چه باشد در گلستان لاله و ریحان تو
سورۀ کوثر که در قرآن خدا فرموده است
آن تو هستی در جهان با نسل بی پایان تو
چون علی کوثر بُود هم علم هم آب حیات
جملگی آمد ظهورش در رخ تابان تو
هر چه روید لاله و ریحان و لادن در جهان
جمله می باشد ز بوی عطر فرزندان تو
همسر و هم علم و حلم و زهد هستی با علی
قُل تَعالو گفتگویش هست در عنوان تو
یا(آیۀ تطهیر دارد گفتگو در شان تو)
در جمادی ماه دوم طلعتت شد جلوه گر
عرش روشن فرش روشن زین رخ شایان تو
عالم مُلک و ملائک جملگی در شادیند
بالاخص پور حسن آن مهدی جانان تو
حور و غلمان بهشتی با تمام زیورش
منفعل باشند از آن نرگس فتّان تو
نظم ناقابل اگر گردد قبول خاطرت
در دو عالم سرفرازم من از این احسان تو
هست "رونیزی" به عالم همچو کلبی بر درت
چون بُود در گردنم آن رشتۀ پیمان تو
وامصیبت من چه گویم پشت در گشتی دوچار
مرتضی بشنید آندم آه بی پایان تو
گفت یا زهرا چه شد احوال خود برگو به من
تا کنم جانم فدای دیدۀ گریان تو
من ندانم چون دهم شرح مصیباتت ولی
گویم از بازو و یا پهلوی بی درمان تو
گر بگویم من ز محسن شرم دارم از علی
چون که نتواند ببیند ناله و افغان تو
بر سر قبرت نشیند از سر شب تا سحر
گوید ای جانا چه سازم من باین طفلان تو
ای گل باغ امیدم زیر گِل گشتی نهان
شد ز غم افسرده جانا بلبل بستان تو
کاش می آمد برون جانم پس از تو در جهان
تا نبینم کودکان بی سر و سامان تو
گویم از زینب مصیبت های او در کربلا
بود ارثی از مصیبت های آن دوران تو
گفت با شاهنشه دین کِای عزیز فاطمه
چون کنم با کودکان و پیکر عریان تو
شه بگفتا صبر کن خواهر که همچون مادرم
رنج ها بینی که عالم محو و سرگردان تو
مجلس ابن زیاد و شام در بزم یزید
در خرابه صبر کن چون شد سرم مهمان تو
خاک بر سر کن تو "رونیزی" که زهرا شد نهان
زیر گِل همچون گلی قربان جانش جان تو
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
****************
تقدیمیِ بتول در این جلد شد تمام
بر خاک گمشدۀ او ز من سلام
باد صبا برو تو دمی جانب بقیع
می بَر حضور فاطمه جانا تو این پیام
برگو به کلب پیر درت کن تلطّفی
در روز رستخیز که جمعند خاص و عام
میشو مرا شفیع تو در پیشگاه حق
اَلحال و قبر و برزخ و محشر اِلی الدّوام
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۸/۰۱/۲۲