زبان حال حرابن یزید ریاحی ره ***********************
زبان حال حرابن یزید ریاحی ره
ای شاه مظلومان ای سبط پیغمبر
ای خسرو خوبان ای زادۀ حیدر
التّوبه التّوبه اَیا شاه ملک لشکر
یکدم به حال بندۀ شرمنده ات بنگر
زبان حال حرابن یزید ریاحی ره
ای شاه مظلومان ای سبط پیغمبر
ای خسرو خوبان ای زادۀ حیدر
التّوبه التّوبه اَیا شاه ملک لشکر
یکدم به حال بندۀ شرمنده ات بنگر
زبان حال حرّ ابن ریاحی ره
این شنیدستم که حر آن با وفا
آمد و گفت از ره صدق و صفا
ای شه بی یار و یاور الدّخیل
یک نظر بر بندۀ خوار و ذلیل
***********زبان حال حضرت ام لیلا س مادر علی اکبر ع
گفت لیلا به علی اکبر ناکام رشید
کِای پسر بار غمت ما نتوانیم کشید
ای گل تازه بهارم تو کفن پوشیدی
شمع بزم شب لیلا ز چه خاموش شدی
****زبان حال عبدالله ابن الحسن ع
طفلی ز شاه دین حسن در روز عاشورا
از خیمه گه آمد برون با شورش و غوغا
میگفت گویا دمبدم شهزادۀ والا
کو عموی زارم حسین صد آه و واویلا
زبان حال حضرت قاسم ع
بگفتا قاسم محزون نالان
هزاران جان من قربان جانان
عمو جان من یتیم و بی نوایم
در این دشت بلا بی اقربایم
**********زبان حال حضرت قاسم ع
گفت قاسم کِای عموی با وفا
ده اجازه تا کنم جان را فدا
کی سزاوار است اندر این جهان
من ببینم جسم تو در خون تپان
زبان حال حضرت قاسم ع**********
گفت قاسم کِای عموی نازنین
دست خط مجتبی بابم ببین
امر فرموده است آن شاه جهان
تا شوم قربان تو در این مکان
*********زبان حال مادر حضرت قاسم ابن الحسن ع
تازه داماد حسین ای گل باغ حسنم
مادرا گریه کنم یا ز غمت سینه زنم
اندر این دشت شده خاک سیه بر سر من
چاره ای نیست بجز چاک زنم پیرهنم
زبان حال حضرت قاسم ع
ای عموی نازنین ای خسرو گلگون کفن
دست من بر دامنت رحمی نما بر حال من
من یتیمم دل دو نیمم بی کسم بی یاورم
اذن فرما تا روم میدان شوم گل پیرهن
************زبان حال حضرت قاسم ع
گشت قاسم وارد میدان برای رزم کین
نعره از دل برکشید آن زادۀ حبل المتین
کِای گروه مشرکین خواندید ما را میهمان
رسم باشد در چه مذهب این چنین از میزبان