میلاد باب الحوائج قمر بنی هاشم ع ************************
میلاد باب الحوائج قمر بنی هاشم ع
ای دل تو مخور غم که دگر وقت نوید است
چون دسته گلی تازه به گلزار تنیدست
امروز چو دیروز جهان خرم و خندان
میلاد ابالفضل علمدار رشیدست
میلاد باب الحوائج قمر بنی هاشم ع
ای دل تو مخور غم که دگر وقت نوید است
چون دسته گلی تازه به گلزار تنیدست
امروز چو دیروز جهان خرم و خندان
میلاد ابالفضل علمدار رشیدست
سخنان حضرت ابالفضل العباس ع در عاشورا،
وَاللهِ اِن قَطَعتُمو یَمینی اِنّی اُحامی اَبَداً عَن دینی
در کربلا چون سرو و یاسمینی
دیدم یکی سقای دل غمینی
سردار شاهنشاه بی قرینی
گفتا چو خود را دید بی مُعینی
وَاللهِ اِن قَطَعتُمو یَمینی
یا قمر منیر بنی هاشم علیه السلام
سرچشمۀ وفا و صفا و حیا توئی
فرزند مرتضی شه خیبر گشا توئی
نور دو چشم حضرت خیرالنسا توئی
میر سپاه خسرو گلگون قبا توئی
آن یکه تاز معرکۀ کربلا توئی
محرم آمد و میر علمدار
محرم آمد و آمد محرم
زمین و آسمان شد پر ز ماتم
محرم آمد و گلها خزان شد
چنان ظلمی ز دست ساربان شد
در فضیلت حضرت ابالفضل العباس ع
ای که در معرکۀ عشق یل دستانی
عالم از پرتو روی تو بود بستانی
هی به مرکب چو زنی ای مه خورشید لقا
جبرئیل از پی تو هست به سرگردانی
یا قمر منیر بنی هاشم علیه السلام
تضمین به غزل حافظ
بگفتا با حسین میر علمدار
تو چون شمعی منم پروانۀ زار
توئی یوسف منم از جان خریدار
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
زبان حال حضرت ابالفضل ع
سرباز کوی حسین عباس نام آور است
در کربلا منصبش سقا و سرلشکر است
چون در زمین کربلا آن زادۀ مرتضی
با صدهزاران ادب با صدق و هم با صفا
زبان حال حضرت زینب س با مولا علی ع ***********
گفت زینب با دلی محزون و مضطر یا علی
ای شه دوران توئی ساقی کوثر یا علی
نامدی در کربلا یک لحظه ای تا بنگری
جسم صد چاک حسین در خون شناور یا علی
زبان حال ام المصائب س *********
گفت زینب کِای شه گلگون قبا
من چه سازم اندر این دشت بلا
یک طرف این کودکان بی پدر
یک طرف این کوفیان بی حیا
زبان حال ام المصائب حضرت زینب س ************
به شاه کرببلا گفت ای برادرِ زینب
توئی چو تاجِ سر و غمگسار و سرورِ زینب
تو میروی و منِ بینوا در این وادی
شوم اسیر یتیمانِ تو چه در بر زینب