زبان حال حضرت زهرا با حضرت زینب س *****************
زبان حال حضرت زهرا س با حضرت زینب س *****************
بیا ای زینب زار و حزینم
نشین بار دگر رویت ببینم
بیا دختر وصیت با تو دارم
یتیمانم به دستت میسپارم
زبان حال حضرت زهرا س با حضرت زینب س *****************
بیا ای زینب زار و حزینم
نشین بار دگر رویت ببینم
بیا دختر وصیت با تو دارم
یتیمانم به دستت میسپارم
حضرت زهرا س پس از رحلت پیامبر ص *************
گشت چون زهرا ز غم زار و ملول
روزی آمد بر سر قبر رسول
گفت ای بابا شدم خونین جگر
گشته ام از مرگ تو بی بال و پر
یا زهرای اطهر س**************
بگویم داستانی تا شود خندان گل احمر
ز زهرا دختر ختم رسل همخوابۀ حیدر
بود در آسمان زهرا زمین صدیقۀ کبری
حدیث بضعةٌ منّی به او فرمود پیغمبر
در فضیلت حضرت زهرا س ***********
ای آسمان عصمت ای مادر دو یحیی
خورشید برج عفت ای مریم دو عیسی
جبریل پیک داور بُد خادم تو بر در
هر دم برای خدمت میبود او مهیا
میلاد صدیقه کبری س ***************
آسمان امروز روشن شد ز نور فاطمه
باغ و صحرا جمله گلشن شد ز نور فاطمه
بلبل شوریده ایندم چهچِه زن در گلستان
عرش اعلا چون مزین شد ز نور فاطمه
میلاد حضرت زهرا س
چهچه زن بلبل که شد فصل بهار
نور زهرا چون به عالم آشکار
گلستان احمدی شد جلوه گر
موج زن شد کوثر و سر بسته نار
زبان حال حضرت زهرا س با حضرت زینب س
به زینب گفت زهرای دل افگار
بیا ای دختر محزون غمخوار
پس از من ای ضیاء دیدگانم
پرستاری نما بر کودکانم
در مصیبت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها
فاطمه ای مظهر لطف خدا
فاطمه ای محور اهل کسا
فاطمه ای دختر خیرالانام
مادر سبطین و مام نه امام
یا اُم الائمه و یا ام ابیها و یا فاطمةالزهرا س
آمد خبر که اُم اَبی در جهان توئی
یکتا گهر در این صدف لامکان توئی
خورشید و ماه پرتوی از نور روی تو
ام الائمه شافعۀ عاصیان توئی
زبان حال مولا علی ع به زهرای اطهر س *********
زبان حال شاه مؤمنین است
به زهرا گفتگویش اینچنین است
تو ای زهرا ز غم در خاک خفتی
وصیتهای خود با من نگفتی