یا زهرای اطهر س**************
یا زهرای اطهر س**************
بگویم داستانی تا شود خندان گل احمر
ز زهرا دختر ختم رسل همخوابۀ حیدر
بود در آسمان زهرا زمین صدیقۀ کبری
حدیث بضعةٌ منّی به او فرمود پیغمبر
توئی دخت پیمبر زوج حیدر نام تو زهرا
تو ماه عصمت و عفت توئی اندر جهان سرور
به نام دیگری خوانم بتولی و تو هم عذرا
توئی ام الائمه فاطمه ای دخت پیغمبر
توئی عالِم توئی عامل توئی زاهد توئی عابد
مقدم تو به ابراهیم و شیث و مریم و هاجر
مقام تو ز هر چیزی فزون تر هست بل اعلا
ذوی القربی به قرآن با لسان قدرت داور
بود والشمس روی تو دگر والیل موی تو
بهشت از عطر و بوی تو شده چون شهد در شکر
بود مه چون هلالِ تو جهانی از خصال تو
ز انوار و جلال تو چه گویم ای مه انور
جهان حیران ز بود تو بود در آرزوی تو
لب لعل نکوی تو شده مواج زن کوثر
به پیش تو خجل باشد هزاران ماه تابانی
به درگاه تو جبریل است همچون خادم و چاکر
اگر از همسرت گویم علی آن شیر یزدانی
بود باب عزیز تو حبیب حضرت داور
اگر از مادرت گویم خدیجه آن مه تابان
بهشت و حور و غلمان انتظار مقدمش یکسر
تو با این عزت و شوکت نشینی دل پر از حسرت
شوی در وادی ذلت برای نهی از منکر
ز جور بی حیا ملت دمادم در غم و محنت
ز بازویت نمیگویم به پهلوی تو آمد در
تو بودی روز و شب گریان پس از بابت در این دوران
چه شد ای نوگل بستان ایا صدیقۀ اطهر
علی آمد به بالینت ولی با دیدۀ گریان
خروش از دل بر آورد و بگفت ای خالق داور
نمیدانم چه شد آندم صدا زد فضۀ خادم
بیا برگیر زهرا را که باشد غرق در آذر
نبودی کربلا جانا حسینت بیکس و تنها
اسیر فرقۀ اعدا تمام دختران یکسر
ز غم رونیزی مضطر کشد از دل فغان هر دم
بود دستش به دامان حسین آن خسرو داور
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۱/۰۷