زبان حال حضرت زهرا با حضرت زینب س *****************
زبان حال حضرت زهرا س با حضرت زینب س *****************
بیا ای زینب زار و حزینم
نشین بار دگر رویت ببینم
بیا دختر وصیت با تو دارم
یتیمانم به دستت میسپارم
پس از من میشوی مادر تو محزون
به دشت کربلا گردی تو دلخون
بیا ای زینب زار دل افگار
شوی جانا در این دوران گرفتار
بیا مادر زنم زلف تو شانه
امان از ضرب در با تازیانه
بیا ای زینب محزون خسته
نمیگویم که پهلویم شکسته
زدند آتش ز کین در خانۀ ما
بسی شد شعله ور کاشانۀ ما
بیا زینب که من رفتم ز دنیا
شدم راحت ز جور قوم اعدا
به جای من حسین را یاوری کن
به اطفال یتیمش مادری کن
روی در کربلا با حال مضطر
شوم از بهر تو زار و مکدر
حسینم وارد میدان شود چون
شوم مادر بسی زار و جگر خون
به جای من بزن بوسه به رویش
دگر باره بزن زیر گلویش
اسیری رفتنت در شام ویران
شوی ای دخترم زار و پریشان
خرابه چون کنی منزل ز کینه
پرستاری نما تو بر سکینه
که ناگه همچو بلبل گشت خاموش
علی بگرفت زهرا را در آغوش
نبودی کربلا زهرا که چون شد
علی اکبر ز صدر زین نگون شد
شه دین همچنان باز شکاری
به بالین علی در آه و زاری
تو ای "رونیزیا" گشتی نوا خوان
به زهرا دختر ختم رسولان
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
