زبان حال ابالفضل ع **************************
زبان حال ابالفضل ع **************************
گویم اینک من ز سلطان جهان
شافع محشر شه لب تشنگان
گفت با عباس کاِی آرام جان
فکر آبی کن برای کودکان
جملگی از العطش دارد فغان
زبان حال ابالفضل ع **************************
گویم اینک من ز سلطان جهان
شافع محشر شه لب تشنگان
گفت با عباس کاِی آرام جان
فکر آبی کن برای کودکان
جملگی از العطش دارد فغان
میلاد علمدار حسین ع **************
در چهارم روز شعبان گشت عالم گلستان
طوطی و طاووس و هدهد گشته لب شکر فشان
قمریان اندر طرب دراج و تیهو در نشاط
وصل گل آمد پدید و چهچه زن شد بلبلان
میلاد ابالفضل العباس ع *************************
بلبل تو بزن چهچه که هنگام نوید است
چون دسته گلی تازه به گلزار رسیده است
امروز چو دیروز جهان خرم و خندان
میلاد ابالفضل علمدار رشید است
زبان حال قمر بنی هاشم ع ******* مخمس به غزل حافظ
گفت عباس دلاور که کنم میدان را
همچو صحرای قیامت چو زنم جولان را
نیست پروائی از این فرقۀ بی ایمان را
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژدۀ گل بلبل خوش الحان را
زبان حال ابالفضل ع با برادر **********
گقت سقای یتیمان با شه آزادگان
ای ولی حق تو مولایی منم چون بندگان
بندگی بر آستانت افتخار من بود
گر تو فرمائی قبولم ای ملائک پاسبان
زبان حال در مصیبت ابالفضل العباس ع
سقای طفلان حسین عباس نام آور
گفت ای گروه بی حیا ای فرقۀ کافر
طفلان شاه کربلا از تشنگی مضطر
یک قطرۀ آبی دهید ای قوم بد اختر
زبان حال حضرت عباس ع
شب به دور خیمه ها عباس آن میر سپاه
بود در گردش که ناگه دید از دوری سیاه
گفت برگو کیستی این نیمه شب بودی کجا
از دم شمشیر میسازم تو را ایندم تباه
زبان حال در رثای حضرت ابالفضل ع
ای زمین کربلا ای مهد آل بوتراب
نوجوانان حسین شد دست و پا از خون خضاب
بس نمودی ای سپهر کینه جو ظلم و جفا
تشنه لب شاهنشه دین در کنارش نهر آب
زبان حال ابالفضل ع با برادر
ایدل اگر به کوی حسینی گذر کنی
بر قتلگاه و خیمه گه شه نظر کنی
از آه کودکان ز عطش بس حذر کنی
جن و ملک ز آه و فغانت خبر کنی
زبان حال ابالفضل ع با برادر
ایدل اگر به کوی حسینی گذر کنی
بر قتلگاه و خیمه گه شه نظر کنی
از آه کودکان ز عطش بس حذر کنی
جن و ملک ز آه و فغانت خبر کنی