میلاد رسول الله ص*******
میلاد رسول الله ص*******
بلبل بستان حق شد در گلستان رهسپار
طوطی و طاووس و هدهد هست شیدا چون هزار
گشته میلاد محمد سرور آزادگان
عرش و فرش کبریایی در کفَش گیرد قرار
میلاد رسول الله ص*******
بلبل بستان حق شد در گلستان رهسپار
طوطی و طاووس و هدهد هست شیدا چون هزار
گشته میلاد محمد سرور آزادگان
عرش و فرش کبریایی در کفَش گیرد قرار
**میلاد ام المصیبه- جبل الصبر-زینب کبری س**
روز میلاد قهرمان زنان
گلستان گشته عالم امکان
دخت زهرا عقیلۀ هاشم
خواهر پادشاه تشنه لبان
خاک پایش مراست کحل بصر
گر نماید ز لطف خویش نظر
در قیامت چو گل شوم خندان
چون شفیعم شود سوی داور
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
یاحسن ابن علی ع کریم اهل بیت اشفع لنا فی الدنیا والآخره
ای حسن ای سبط پاک مصطفی
ای حسن ای نور چشم مرتضی
ای حسن ای غرة العین رسول
ای حسن ای بلبل باغ بتول
میلاد فاطمة الزهرا س اشفعی لنا فی الدنیا والآخره *****
دمبدم گویم که ای فخر دو عالم فاطمه
روز میلاد تو گلشن گشته عالم فاطمه
هست بلبل چهچه زن از شوق رویت در جهان
گفت هر دم من به امید وصالم فاطمه
میلاد صاحب الامر عجل علی ظهورک
مژده ای دل ماه شعبان آمده
چهچه زن بلبل به بستان آمده
نور حق از لطف حق شد جلوه گر
قمری و طوطی غزل خوان آمده
**در انتظار حجة ابن الحسن العسکری**عج
شب آدینه و یلدا نشستم انتظار تو
که شاید آیی و بینم رخ سیمین عذار تو
زنم دستم به دامانت ببوسم خاک پایت را
که هستم از غمت هر دم چو لاله داغدار تو
(ترجیع بند)اباعبدالله الحسین ع******
بند اول
روز دوم از محرم شد عیان
آمد اندر کربلا شاه جهان
گفت با یاران با مهر و وفا
این زمین باشد محل دفن ما
یا حسین ع اشفع لنا فی الدنیا والآخره **********
گویم ز شاه تشنه لب کان دم که گفتا خواهرم
روز وصال من رسید اینک بیاور اصغرم
تا من ببوسم روی او اندر وداع آخرم
خواهر حلالم کن که من رفتم به سوی داورم
دیگر نمی بینی مرا جز اینکه رأسم بر سنان
******میلاد حضرت ثامن الحجج ع******
شد جلوه گر در گلستان نور خداوند جهان
گردیده میلاد رضا از هل اتی دارد نشان
روح القدس، روح الامین، با فوج فوج قدسیان
گویند هر یک تهنیت بر موسیِ جعفر که هان
فرخنده میلاد رضا این نوگل باغ جنان
*******یا قاسم ابن الحسن ع******
گویم از شَهزاده قاسم آن جوان مه لقا
روز عاشورا بگفتا کِای عموی با وفا
اذن فرما تا روم میدان به سوی اشقیا
در رکابت جان دهم گردم اگر چون طوطیا
مرگ باشد پیش من اَحلی عسل به از لبن