توحید************تضمین به غزل حافظ
توحید************تضمین به غزل حافظ
ای بشر بین چه از خدا دوری
غافل از اینکه کمتر از موری
دمبدم رهسپار در گوری
ای که دائم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
توحید************تضمین به غزل حافظ
ای بشر بین چه از خدا دوری
غافل از اینکه کمتر از موری
دمبدم رهسپار در گوری
ای که دائم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
استغاثه به محضر حضرت ربوبی، الله جل جلاله و عظم شأنه
آمدم با دست خالی سوی تو
چون سگی شرمنده اندر کوی تو
روسیاهم روسیاهم روسیاه
آمدم بر آستانت عذرخواه
*****خداوند لا یموت ****
ای که هستی بود و باقی وانمود
عالم از امر تو آید در وجود
کاف و نون کردی اراده تا شود
بین کاف و نون آید هر چه بود
دلدار اوست(هوالله)
با بار گنه چو سوی دلدار روم
خواهم نروم ولیک ناچار روم
گر قهر کند بسوزدم در آذر
ور لطف کند چو دیدن یار روم
یا الله جل جلاله
از گنه هستم دمادم سر به زیر
دستگیری کن مرا ای دستگیر
گر نگیری دست من گردم غریق
یا کریم و یا رحیم و یا قدیر
خود را ببین چه بودی وز بودنت چه سودی ***(معادی*اخلاقی)
ای اولت خبیت و آخر چو هیمه هستی
از بهر چیست برگو دائم خمار و مستی
در این جهان فانی خود را مکن معلق
هنگام الرحیل است بگذر ز خود پرستی
مناجات حضرت فاطمه صغری س(حضرت رقیه س)
ای خداوند کریم ذوالجلال
رحم کن بر من که هستم پایمال
گشتم از هجر پدر خوار و حقیر
دستگیری کن مرا ای دستگیر
توحید***** (مخمس به غزل حافظ)
بگو به ساقی و مطرب که نغمه ساز کنید
ز راه صدق به درگاه حق نیاز گنید
طواف کعبۀ دل خالی از مجاز کنید
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید
توحید(رب الارباب)********مخمس به غزل حافط
هزار بلبل شیدا به دام صیاد است
تو گوش دار یکی پند چون ز استاد است
اگر چه غمزۀ شیرین ز عشق فرهاد است
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
بیار باده که بنیاد عمر بر باد است
توحید
بارالها مهربانا ای حکیم دادگر
مهربانتر، خوبتر از مادری هم از پدر
باب ما اندر بهشت جاودانش جای بود
داد شیطانش فریب از گندمی آن خیره سر