زبان حال زینب کبری س **********
زبان حال زینب کبری س **********
ای فلک با زینب مضطر چه ها خواهی نمود
از غم مرگ حسینش مبتلا خواهی نمود
روز مولودش فغان و ناله اش بودی به سر
گوئیا در کربلایش رهنما خواهی نمود
زبان حال زینب کبری س **********
ای فلک با زینب مضطر چه ها خواهی نمود
از غم مرگ حسینش مبتلا خواهی نمود
روز مولودش فغان و ناله اش بودی به سر
گوئیا در کربلایش رهنما خواهی نمود
زبان حال حضرت زینب کبری س *************
به دشت کرببلا گفت زینب محزون
به ابن سعد لعین دغا که ای ملعون
فلک نموده مرا بی برادر و مضطر
ستاده ای و نظر میکنی در این هامون
زبان حال جبل الصبر حضرت زینب س ****************
بگفتا بلبلی با گل به گلزار
که از بوی تو هستم مست و هشیار
اگر روزی شوی افسرده از غم
شوم من بی کس و یار و مددکار
زبان حال حضرت زینب س
گفت زینب به شاه شهیدان
ای برادر رَوی چون به میدان
من چه سازم بگو با یتیمان
در ره شام و این قوم عدوان
زبان حال حضرت اباعبدالله ع با حضرت زینب س **************مخمس به غزل حافظ*
به زینب شاه دین گفت ای دل افگار
پس از مادر تو ما را باز غمخوار
پس از من بر یتیمانی پرستار
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
یا زینب الکبری یا جبل الصبر سلام الله علیها
بگفتا زینب محزون نالان
فلک با من مدارا کن ز احسان
هنوز از داغ مادر در فغانم
که زد مرگ پدر آتش جانم
**میلاد جبل الصبر حضرت زینب الکبری س**
پنجم از ماه رجب ماهی ز نو آمد پدید
از قدومش باد نوروزی به هر گلشن وزید
بلبلان در چهچه و قمری غزلخوان و سرود
در گلستان حقیقت حق گلی را آفرید
**میلاد ام المصیبه- جبل الصبر-زینب کبری س**
روز میلاد قهرمان زنان
گلستان گشته عالم امکان
دخت زهرا عقیلۀ هاشم
خواهر پادشاه تشنه لبان
خاک پایش مراست کحل بصر
گر نماید ز لطف خویش نظر
در قیامت چو گل شوم خندان
چون شفیعم شود سوی داور
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
******میلاد حضرت زینب کبری س*******
مژده ایدل موسم گل در گلستان امشب است
بلبلان در شاخ گل هر یک به صد تاب و تب است
حوریان گویند یا رب این کدامین کوکب است
پنجم ماه جمادی نور روی زینب است
یا ام المصائب حضرت زینب س
زینب چو دید غرقه به خون پاره پیکری
در بر گرفت و گفت مگر بی برادری
ای تشنه لب توئی گل بستان فاطمه
نور دو چشم حیدر و سبط پیمبری