بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

یا حجة ابن الحسن العسکری عجل علی ظهورک ***********************

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۳:۴۴ ب.ظ

یا حجة ابن الحسن العسکری عجل علی ظهورک

 

ای مظهر توحید توئی دُرِّ یگانه

اندر خم چوگان تواَم گوی میانه

هر لحظه کنم  ناله چنان مرغ شبانه

دنبال تو گردم چو گدا خانه به خانه

نی روی تو را بینم و نی از تو نشانه

 

من منتظر روی تواَم ای گل خندان

من عاشق ابروی تواَم در همه دوران

من شیفتۀ موی تواَم ای مَهِ تابان

من کلب سرِ کوی تواَم ای شهِ خوبان

یک بوسه دهی بر منِ بیچاره تو یا نَه

 

از هجر تو روز و شب من گشته به ناله

در دشت و دمن گریه کند بهر تو لاله

ساقی متحیّر که چه سازد به پیاله

حمّال دوان است همی بهر نواله

قمری به غزلخوانی و تیهو به ترانه

 

ساعات و دقائق که ز عمرم شده فانی

هر چند که پیرم هوسم رو به جوانی

امید من این است که چو تو سرو روانی

اندر لب جویت دهیَم نام و نشانی

شاداب شوم در اثر لطف شبانه

 

خواهم که بیایم ز وفا بر سر کویت

بینم رخ دلجوی تو با سنبل مویت

خورشید خجل گشته ز انوار نکویت

از عطر تو لادن شده سرمست ز بویت

نرگس به امیدی که زند زلف تو شانه

 

من منتظر فرصت دیدار تو هستم

من همچو یکی خار به گلزار تو هستم

پیوسته به الطاف ثمربار تو هستم

وز آب لب لعل گهربار تو هستم

چون کبک به کُهسار زنم چنگ و چغانه

 

ای دوست بیا و نظری جانب ما کن

ما را ز غم قید اسارت تو رها کن

آن پرچم توحید بپا بهر خدا کن

این فرقۀ صوفی و بهائی تو فنا کن

تعجیل کن ای شاه بیاور تو بهانه

 

امروز به غیر از تو نداریم پناهی

در هر دو جهان نیست بجز لطف تو راهی

در کشور ایجاد نباشد چو تو شاهی

بر حال همه نیک و بد ای دوست گواهی

مردان همه گردیده مُلبّس به زنانه

 

ای اعظم آیات الهی تو به قرآن

نام تو به سر دفتر عالم شده عنوان

ای پور حسن سبط نبی زادۀ عمران

یک لحظه قدم نِه تو به این کلبۀ احزان

گردیده تماشاگه هر قوم و فسانه

 

دست من و دامان تو ای سرو خرامان

چشم من و پای تو اَیا خسرو خوبان

بنگر که جهان گشته به باطل چو شتابان

یاران تو در قافله وامانده و نالان

طاووس چو زندانی جغد است به لانه

 

شو چهچه زن ای بلبل بستان پیمبر

برگیر تو شمشیر اَیا میر دلاور

عالم همه از هجر تو گردیده مکدّر

ای نور دل و دیدۀ زهرای مطهر

بشتاب که دین نبوی گشته بهانه

 

جانا توئی آن شاه که شد سکه به نامت

صدها چو سلیمان به جهان هست غلامت

گر لب بگشائی همه قربان کلامت

خواهیم ز حق بهر تو هر لحظه سلامت

محتاج تو "رونیزی" مضطر به اِعانه

 

در کرببلا کن گذر ای پور غضنفر

بنگر که حسین تو شده بی کس و یاور

او را نه دگر قاسم و نی اکبر و اصغر

فرمود به عباس که ای جان برادر

اندر حرم آل علی فصل خزانه

 

بگرفت به بر مَشک و روان گشت به میدان

تا قطرۀ آبی برساند سوی طفلان

فرمود که ای قوم در این دشت و بیابان

مهمان شمائیم پس آنگاه مسلمان

اینک پسر فاطمه آن مرد یگانه

 

فریاد از آن دم که علی گفت به بابا

شد پاره گلویم ز جفا ای شه والا

گر آب تو را نیست مرا نیست تمنا

برگیر تو پیکان ز گلویم که در اینجا

مادر ز فراقم به سر و سینه زنانه

 
 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

 

 

 

  • ... دوستی

نظرات  (۱)

  • منتظر المهدی
  • گل نرگس کجایی تو چرا جانم نمی آیی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی