بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

یا حجة ابن الحسن العسکری عجل علی ظهورک، رباعیات

 

بر فراز عالم امکان بود پرواز تو

کی طنین انداز گردد صوت خوش آواز تو

من نمیدانم کجائی ای گل بستان من

تا شوم قربان قد همچو سرو ناز تو

 

کهکشان و ماه و خورشید و زحل با مشتری

منفعل باشند از روی تو همچون گوهری

مظهر لطف خدائی نور حق را در جبین

زین جهت از عالم امکان تو داری برتری

 

بلبل شیدا ز شوق روی تو شد چهچه زن

قمری از لطفت غزل خوان آمده اندر چمن

خودنمائی میکند طاووس اینک در جهان

کبک و سار و طوطی و دُرّاج در دشت و دمن

 

ای پر سرخُ و فلک رخشُ و ملائک پاسبان

صدهزاران آدم و نوح و شعیبت چون شبان

پور عمران و سلیمان و مسیح و ارمیا

جمله در دربار تو سایند سر بر آستان

 

یوسف و یعقوب و اسمائیل و اسحق و خلیل

یونس و ادریس و خضر و هود و ایوب علیل

ساکنان عالم ناسوت با شوق و شعف

در ثنا و مدح تو شاها بود از این قبیل

 

انتظار مقدمت دارند ای شاه جهان

جمله ذرات تمام عالم کون و مکان

گر بیائی جای تو بر دیدگان ما بود

ای ولی مطلق پروردگار انس و جان

 

ور نیائی از غمت اسلام میباشد حزین

همچو یوسف کز غم یعقوب شد با غم قرین

از فراقت گشته قرآن بی کس و محزون و زار

پس بیا اجرا نما احکام قرآن مبین

 

مهدی آل محمد ای وصی هفت و چار

از وجود نازنینت هست عالم پایدار

سبط پاک احمدی ای بلبل خوشخوان حق

نوگل بستان زهرائی علی را یادگار

 

تا به کی در انتظار مقدمت ای دلفریب

بوده باشیم و نیائی از تو می باشد عجیب

معدن جود و سخاوت لطف حق را جلوه گر

یک دم از راه وفا بنگر تو بر ما عنقریب

 

من به امید وصالت می نشینم روز و شب

تا ببینم روی نیکوی تو ای شاه عرب

گر کنی لطف و قدم بر دیدگان من نهی

از بزرگی تو ای جانا نمی باشد عجب

 

من گدای درگهت هستم همی از جان و دل

حق زهرا مادرت یکدم مکن ما را خجل

هست امیدم به تو ای مظهر الطاف حق

گر چه پستم لیک یک لحظه مکن ما را بِهِل

 

ای که هستی قاسم فیض خداوند جهان

دستگیری کن تو ما را چون بیاید امتحان

جز تو ما را نیست کس فریادرس فریاد رس

چون توئی پشت و پناه دوستان و بی کسان

 

وه چو مطلوبست جانا خود بیائی بنگری

گشته عالم مُد پرست و مرد و زن در خودسری

العجل ای خسرو دین دوستان در انحطاط

گشته در عالم شیوعِ بابی و صوفیگری

 

گویم از سلطان دین مظلوم دشت کربلا

گفت با عباس نام آور که ای جان اَخا

فکر آبی کن برای کودکان تشنه لب

ای که هستی وارث بابم علی مرتضی

 

گفت کلبی بر درت "رونیزیِ" ناقابلم

 با تو پیوستم به احسان تو شاها مایلم

من خجل هستم ز فعل خویش در دربار حق

از تو خواهم تا تو خواهی او نماید واصلم

 
 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

 

پر سرخ اشاره به کبوتر خونین بالی که طریحی در کتاب منتخب، از طریق اهلبیت روایت کرده است که

 چون سیدالشهداء ع شهید شدند ناگاه مرغ سفید رنگی آمد و پر و بال خود را به خون آن حضرت آغشته کرد

بِهِل=ول کردن = رها کردن

قاسم=قسمت کننده

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی