میلاد مسعود حضرت خاتم الانبیاء ص ******************************
میلاد مسعود حضرت خاتم الانبیاء ص
گلی به گلشن مکه شکفت چون مه نو
فکند در همه عالم ز نور خود پرتو
ز صولتش کرۀ خاک شد به جوش و خروش
فتاد کنگره هایی ز طاق کیخسرو
به فارس آتش و آتشکده تمام خموش
به ساوه بین که چه دریاچه خشک گشته ز جوش
تمام قیصر و کسری و کاهنان جهان
به قدرت ازلی لال و فارغ از هر نوش
بزن تو چهچه اَیا بلبل نکو منظر
بیا به جانب بستان و گلستان بنگر
که گشته عالم امکان به از بهشت برین
ز مقدم شه دین خسرو ملک لشکر
غزل سرای تو قمری که گشته فصل بهار
نگر به طوطی و طاووس جمله در گلزار
بگو به هدهد و سیمرغ و تیهو و درّاج
هما به اوج کند جلوه کبک در کهسار
به باغ صندل و سرو و صنوبر و هم کاج
کشیده سر به فلک تا که دل کند تاراج
به دشت نرگس و نسرین و سوسن و سنبل
به بحر رحمت حق ماهیان همه مواج
هزار چشمۀ حیوان ز لعل گفتارش
تمام حور و ملک انتظار دیدارش
به حیرتم چه بگویم که وصف او باشد
کسی که پیک خدا شد غلام دربارش
ندیده دیده چنین بلبلی به رعنایی
به باغ حسن نباشد چو او دل آرایی
خدا به خلقت نیکوی او ستود و بگفت
تبارک الله تو در خَلق و خُلق زیبایی
بهشت و کوثر و غلمان و حوریان یکسر
صفا و زمزم و دشت و منا و هم مشعر
ذبیح و صالح و داوود و حشمت و یحیی
طلیعه دار وجودش بُدند سر تا سر
هزار یونس و ادریس و خضر و هم یعقوب
هزار یوسف و اسحاق و هود و هم ایوب
به بارگاه عظیمش تمام همچو غلام
نگر که کفر ز میلاد او شده مرعوب
مقام خاتمی او نگر که در عالم
فضیلتش شده چون صد هزار بر آدم
خلیل و نوح و کلیم و مسیح و لوط و شعیب
ستاده بر سر کویش مدام چون خادم
ز بطن آمنه بنت وهب شبان آمد
چو بلبلی که به دیدار گلستان آمد
تمام عالم ایجاد همچو بندۀ او
که جن و انس و ملک جمله شادمان آمد
شَها به دست تهی آمدم به دربارت
نظر نما تو به این بندۀ گنهکارت
تویی حبیب خدا و پیمبر خاتم
سلام بر تو و بر اهل بیت اطهارت
به گفتگوی تو هر لحظه خرم و شادم
امید آن که به محشر رسی به فریادم
به آستان تو "رونیزی" است چون کلبی
نظر نما که گنه کنده بیخ و بنیادم
کنم چو یاد ز سلطان تشنگان ای دل
چو شمع سوزم و سازم به هر زمان ای دل
تمام یاور و اصحاب او شهید شدند
سرشک غم چو ببارم ز دیدگان ای دل
گهی به اکبر و عباس و قاسم و اصغر
گهی به مسلم و گه عون و گاه بر جعفر
گهی حبیب و زهیر و بُریر و هانی و حر
گهی به عابد و گه کودکان غم پرور
فغان و ناله کنم بر سکینۀ مظلوم
گهی به زینب و لیلا و گاه بر کلثوم
زنم به سر که سر پادشاه عالمیان
محل مدفن او بهر ما نشد معلوم
مرا به یاد چو آید رقیه اندر شام
که در خرابه مکان کرد و گشت نا آرام
ز هجر روی پدر روز و شب همی نالید
چو بلبلی که ز غم شد خموش و عمر تمام
شبانه روز دلم همچو نی، نوا دارد
هوای قبر شهیدان کربلا دارد
دمی برو به سوی نینوا تو "رونیزی"
ببین حریم حسین راز کبریا دارد
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۸/۰۱/۱۹