دوبیتی گفتگوی بلبل و شهباز ***********************
دوبیتی گفتگوی بلبل و شهباز
ای که در مدت عمرت همه سرگردانی
بهر دنیا تو چرا شیفته و حیرانی
این عروسی است که با همسر خود محرم نیست
کار او عشوه گری خصلت او حیوانی
پنجه در پنجۀ شیران جهان اندازد
کام دل گیرد و آنگاه به خود پردازد
همچو صیاد دمادم پی صید است دوان
عاشقان را همه در دام و کمان اندازد
قهرمانی است که مانند ندارد ایدل
کیست کو تا صفت زشت شمارد ایدل
دوستانش همگی بندۀ جانانۀ اوست
بی حیائی است همانند ندارد ایدل
گر کنی شیر و عسل روز و شبان در دهنش
در عوض میدهدت زهر به نام چمنش
تا توانی مده ای دوست به دستش دستت
که بِود عاقبت کار همان اهرمنش
رهِ تو راست بُود کج مرو اندر بستان
این رهی هست که رفتند همه چون دستان
من و تو بسته به دنیا، دل و خود باخته ایم
در قُماش همگی خفته که گوئی مستان
جان من بهر عمل باش چنان باز شکار
همچو بلبل ز سخنرانی خود دست بدار
این جهان مرکز کار است و زراعت کردن
تا زراعت نکنی چشم مدار از انبار
گفتگو بلبلکی کرد همی با شهباز
که منم خوشگل و خوش هیکل و هم خوش آواز
تو نه خوشخوان و نه خوش هیکل و بد آوازی
پس چرا من به قفس تو به سلاطین دمساز
گفت شهباز به بلبل که توئی چهچه زنان
همه کار تو بوَد حرف عمل نیست در آن
لیک من بهر سلاطین به عمل پردازم
صید می آورم و هیچ نیارم به زبان
میدهم راه نشانت که در این دار فنا
رَوی و مقصد خود را بنمائی پیدا
ره توحید یکی هست و ندارد خم و پیچ
رهنمایان حقیقی بنگر زیر کسا
شو پناهنده به بیتی که هزاران چو خلیل
افتخارش بود از صاحب این بیت جلیل
دست زن دامن پیغمبر و زهرا و علی
یازده از پسرانش همه هستند دلیل
گر تو "رونیزی" دل خسته چنان دستانی
عملت چیست در این دایرۀ انسانی
تو که نی حلم و نه علم و عمل و نی اخلاق
معترف باش که پیش همه کس نادانی
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۸/۰۱/۱۹