غدیریه مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام *****************************

غدیریه مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام

 

در غدیر خم چو امر حق عیان

گشت چون بر خاتم پیغمبران

جبرئیل آن پیک خلّاق جهان

گفت با احمد امیرمؤمنان

نصب فرما جانشین در این مکان

 

امر کن تا از صغیر و از کبیر

مجتمع گردند در خمّ غدیر

کن علی را بر جهان ایندم امیر

گیر بیعت بهر آن بدر منیر

تا نباشد اختلافی در میان

 

احمد از امر خداوند مبین

گفت با آن کاروان مسلمین

پیک حق گردیده نازل اینچنین

تا نمایم من علی را جانشین

چون علی اَعلَم بود از مردمان

 

شد غدیر خم بسان گلستان

جمع گشته جمله از پیر و جوان

منبری تشکیل دادند آن زمان

چند پله از جهاز اُشتران

رفت بالا خاتم پیغمبران

 

همچو بلبل غنچۀ گل در برش

برد بالا تا گذشتی از سرش

شد نمایان زیر دست انورش

تا ببیند هر که نبود باورش

گفت اینک گشته وقت امتحان

 

ایهاالناس این شهِ مردان بود

جبرئیلش حاجب و دربان بود

آدم و نوحش غلام از جان بود

بادبان کشتی از طوفان بود

او بود در کارهایش نکته دان

 

این علی مجموعۀ مرآت ذات

در جهان بُد هادی والمرسلات

حکم حق را هست او فاالفارقات

در مدیحش آمده والعادیات

سورۀ انّا فتحنایش نشان

 

این علی باشد مُبید و وَالبَدا

این علی باشد شدید و وَالقوا

این علی دارای تاج اَینَما

این علی باشد به عالم رهنما

آیۀ تبلیغ دارد این بیان

 

این علی در هر صفت یکتا بود

در عدالت عالِمی بینا بود

این علی بی رغبت از دنیا بود

در شجاعت فارِسی تنها بود

در سخاوت او نمی بیند زیان

 

ساکنان عالم بالا همه

از نشاط و شادی اندر همهمه

عالم ناسوت و باب فاطمه

گفت باطل گشت ایندم خاتمه

گرچه اکراه است از بهر خسان

 

بعد گفتا کِای خداوند مبین

ابن عمّم را توئی یار و معین

دوستانش را به روز واپسین

از کرم بَر سوی فردوس برین

تا ز فضلت جمله گردند کامران

 

هر که من اولا به اویم این علی

هست اولا در خفیّ و هم جلی

بغض او پیدا شود در هر دلی

بهر او نیران مهیا منزلی

امر او امر خداوند جهان

 

چهچه زن بلبل که شد فصل بهار

جلوه گر شد مظهر پروردگار

گفت "رونیزی" علی شد تاجدار

طوطی و طاووس هر یک چون هَزار

در سرور و تهنیت با قمریان

 

گویم اینک در زمین کربلا

تشنه لب شد خسرو گلگون قبا

جای آبش سر بریدند از قفا

از جفای کوفیان بی حیا

اهلبیتش جملگی اندر فغان

 

قاسم و عباس و عون و جعفرش

جمله در خون غوطه ور اندر برَش

وامصیبت از علی اکبرش

باز طفل شیرخواره اصغرش

بر سر دوش پدر چون داد جان

 
 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

 

منبر= جایگاهی است که خطبه یا خطابه از آن ایراد می‌شود. 

آیۀ تبلیغ= یٰا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ 

سوار، اسب سوار. جنگاور، دلیر=فارِس. 

نیران=جمع نار است.