یا جبل الصبر یا زینب کبری س ********************************
یا جبل الصبر یا زینب کبری س
بنال ای بلبل بیدل که امشب
ندارد خواب راحت چشم زینب
گهی بهر علمدار جوانش
ببارد خون چو سیل از دیدگانش
بنالد گه به قاسم گه به اصغر
ز هجر کاکل پر خون اکبر
گهی با کودکان در آه و زاری
بگرید همچو ابر نوبهاری
زبان حال گفتا با شب تار
که زینب گشته بی یار و مددکار
بیا ای شب ز راه مهربانی
به من کن یاوری گر میتوانی
مشو صبح و بمان باقی تو ای شب
که فردا عازم شام است زینب
من امشب پاسبان کودکانم
بیاد آن علمدار جوانم
ولی دیشب حسینم بود در بر
که دیشب تاج و امشب خاک بر سر
کجائی یا علی باب کبارم
بیائی و ببینی خوار و زارم
کجائی مادرم زهرای اطهر
حسینت را ببین در خون شناور
خبر داری تو مادر از یتیمان
به دشت کربلا حیران و نالان
یکی گوید که من بابا ندارم
یکی گوید عموی تاجدارم
ز یک سر نالۀ طفلان مضطر
ز یک سو شورش قوم ستمگر
خداوندا به زینب کار تنگ است
که از بختم فلک با من به جنگ است
الهی خواهری داغ برادر
نبیند همچو زینب در برابر
ندانم چون روم اندر مدینه
سر قبر رسول بی قرینه
بگویم ای شه ایجاد و عالم
نظر کن از وفا یکدم به حالم
تو "رونیزی" سگ درگاه زینب
فغان کن روز و شب از بهر زینب
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۸/۰۱/۰۷