در ماتم ام الائمه ع **************************
در ماتم ام الائمه ع
جمادی آمد و ماه خزان شد
دوباره ماتم زهرا عیان شد
جمادی آمد و شاه ولایت
ز تنهائی بسی دارد شکایت
جمادی عمر زهرا را خزان کرد
علی را بی کس و بی خانمان کرد
جمادی مجتبی بی بال و پر شد
ز مرگ مادرش خونین جگر شد
حسین اندر جمادی گشت محزون
ز داغ فاطمه گردیده دلخون
بنال ای بلبل بیدل که امشب
یتیم و بی نوا گردیده زینب
بیا بنگر که امشب در مدینه
پریشان گشته کلثوم حزینه
بنال ای بلبل محزون نالان
که زهرا شد زغم در خاک پنهان
علی گفتا که ای دخت پیمبر
تو رفتی من شدم بی بال و بی پر
تو بودی یاور من در زمانه
ولی گویم ز ضرب تازیانه
بگویم بهر بازویت که نیلی
و یا رخسار تو از ضرب سیلی
هم از هجر توام زار و مکدر
بنالم بر تو یا از ضربۀ در
شدی آسوده زهرای جوانم
پس از تو من حقیر و ناتوانم
بگویم کربلا شاه شهیدان
به بالین علی آمد شتابان
بگفت ای اکبر ای آرام جانم
تو رفتی لیک من تنها بمانم
تو ای "رونیزی" محزون نالان
بزن بر سر بکن هر لحظه افغان
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۸/۰۱/۰۷