بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

استغاثه به حضرت امام اثناعشر علیه السلام


ای ماه فروزنده به دیدار تو مایل

هستند جهانی همه از عالم و جاهل

ای صورت نیکوی تو خورشید فضائل

در عالم لاهوت توئی شمع محافل

در عالم ناسوت توئی هادی کامل

 

والیل بود سنبل گیسوی تو ایدوست

والشمس بود آن رخ نیکوی تو ایدوست

باشد که بیائی نگرم روی تو ایدوست

محراب جهان است دو ابروی تو ایدوست

                     گردیده وجود تو به توحید دلائل        

 

ای خسرو خوبان تو شه کون و مکانی

مائیم چنان جسم و تو ما را همه جانی

ای مظهر حق دست خداوند جهانی

گردیده گلستان همگی رو به خزانی

ای مایۀ امید توئی نیک خصائل

 

معروف شده منکر و حکمی به جهان نیست

منکر شده معروف کسی در پی آن نیست

در انجمن ما همه جز صحبت نان نیست

از پرده برون آی مگر بر تو عیان نیست

آشفتگی ما همه از دست رذائل

 

بین کثرت اغیار و نگر قلت ما را

پیوستگی دشمن و این علت ما را

محصور ستم کرده همه ملت ما را

کن برطرف ایدوست همه ذلت ما را

ای سرور دین قاضی حق حاکم عادل

 

ای نام نکویت شده همنام به طه

وی لعل لبت داده روانی به مسیحا

ای سرو قدت کرده خجل شاخۀ طوبی

چشمان تو زد طعنه به صد نرگس شهلا

از دوری تو ناله کند بلبل بیدل

 

خورشید و قمر منفعل از نور جمالت

غلمان و جنان گشته همه محو کمالت

میکال یکی بنده به درگاه جلالت

خضر است دمادم ز پی آب زلالت

نرجس بودش فخر که شد نور تو حامل

 

تو مظهر الطاف خدوند رحیمی

تو جلوه گه طور به موسای کلیمی

تو سرور هر طائفۀ کهف و رقیمی

عالم همه یک قطره و تو بحر نعیمی

ای منجی عالم که توئی آیت کامل

 

تو حافظ قرآنی و آیات الهی

عالم همگی بندۀ درگاهُ تو شاهی

ما را نبود جز سر کوی تو پناهی

به به اگر از لطف نمائی تو نگاهی

ای پور غضنفر پسر پاک مُذمِّل

 

آن محور گردونۀ افلاک توئی تو

آن عقل سلیم و ره ادراک توئی تو

فرزند عزیز شه لولاک توئی تو

در گلشن حق آن گل بی باک توئی تو

شاها عمل ماست که بر ما شده عامل

 

ای سبط نبی پور علی نوگل زهرا

ای طوطی شکرشکن ای بلبل شیدا

از نور رخت عرش الهی شده پیدا

گیسوی خم اندر خم تو ستر سویدا

بر درگه احسان تو شاها همه سائل

 

صد حیف که پنهان شده ئی از نظر من

برگو چه کنم تا که بیائی به بر من

ای مرغ خوش الحان تو چو نور بصر من

من خاکم و هستی به جهان تاج سر من

از گردش ایام شدم من ز تو غافل

 

کن لطف تو ای شاه بیا جانب بستان

بنگر که گلستان شده چون فصل زمستان

دشمن شده بس چیره به این دشت چو مستان

با دست یداللهی خود ای گل خندان

برگیر تو شمشیر و بزن گردن باطل

 

هرکس بودش مهر تو ایدوست به شریان

تاجی به سرش آمده از جانب یزدان

هر کس که نباشد ز ولای تو به دوران

خار است و ذلیل و همۀ عمر به خذلان

بی مهر تو برگو که از این عمر چه حاصل

 

ایدوست ببین محفل ما همچو شب تار

ماها همه در خواب به پنداریِ بیدار

با دشمن دین همسفرانیم و به کردار

اما عجب این است که دشمن همه بیدار

هر لحظه به مقصود کند طی مراحل

 

از هرچه بَتَر بابی و صوفی زمانه

از هر طرف آهنگ کند چنگ و ترانه

این نام علی باب تو را کرده بهانه

آن دین خدا را هدف تیر نشانه

این عنصر ناپاک به باطل شده شاغل

 

بنگر همه حیران و پریشان و زمینگیر

نی قدرت شمشیر نه یک نالۀ شبگیر

غیر از تو نباشد به جهان قابل تدبیر

جانا تو بیائی و نمائی همه تعمیر

باید که شود دین حق از دست تو کامل

 

شاها ز مدیح تو همه خرم و خندان

کلب سر کوی تو منم ای مه تابان

فخری است برایم به میان همه ادیان

بنگر تو به "رونیزی" محزون پریشان

در لحظۀ آخر چو شوم عازم منزل

 

گویم ز حسین و ز علمدار و ز اکبر

در کرببلا شد همگی طعمۀ خنجر

آن فرق دوتا گشت و جدا دست ز پیکر

اما تن صد پارۀ آن خسرو خاور

گردید به خون غرق و شناور به مقاتل

 
 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

 

 

  

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی