بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

اباصالح عج الله تعالی فرجه مددی ************************

يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۰۷ ب.ظ

اباصالح عج الله تعالی فرجه مددی

 

افسوس که امروز کسی را به کسی نیست

بر خوب تفقد به بدیها عبسی نیست

شهری است پر آشوب ولیکن عسسی نیست

هر چند کنم ناله مرا دادرسی نیست

در دیدۀ مردم همگی یک عدسی نیست

 

ای دیده ببار اشک ندامت تو چو باران

مَنعم مکن از گریه که چون ابر بهاران

ای بلبل خوشخوان تو کجائی که هزاران

بینی که عیان گشته همه گلشن یاران

از مقدمت ای شاه دگر خار و خسی نیست

 

قمری به غزلخوانی و طوطی به ترانه

طاووس به طنّازی و تیهو به چغانه

دنبال تو گردند همی بهر نشانه

فریاد من و نالۀ آن مرغ شبانه

اینها همه پیش تو چو بانگ مگسی نیست

 

قربان دو زلف تو که چون سلسله باشد

بر درگه لطف تو مرا صد گله باشد

عشاق تو برگو که چو پر حوصله باشد

خرم بود آن کس که در این قافله باشد

افسرده منم چون که ره پیش و پسی نیست

 

چشمان تو چون نرگس شهلا به گلستان

بوی تو خجل کرده بسی لاله و ریحان

از نور تو گردیده عیان ماه فروزان

دست من و دامان تو ای خسرو خوبان

در وادی دین ای شه دین جز تو کسی نیست

 

ای گلبن امید گلستان نبوت

ای روشنی وادی بستان امامت

ای اعظم آیات الهی به کرامت

از هجر تو بر ما شده چون روز قیامت

بی لطف تو آرامش دل بهر کسی نیست

 

در بارگه قدس تو صد نوح و سلیمان

وان یوسف صدیق که شد درچَهِ کنعان

هم عیسی و ایوب و همی موسی عمران

هم خضر و هم الیاس به هر دشت و بیابان

محتاج به الطاف تو چون جز تو کسی نیست

 

ای پور غضنفر که توئی حجت برحق

ای سبط پیمبر که توئی والی مطلق

برگیر تو شمشیر و بزن گردن ناحق

دین نبوی را تو بده یکسره رونق

عالم اگرت خصم بود چون مگسی نیست

 

صد برتری از این که تو را وصف توان کرد

چون نور جمال تو به شَبکور بیان کرد

خلّاق جهان روی تو در پرده نهان کرد

تا بهر ولایت همه آماده به جان کرد

بی حب تو در طور به موسی قبسی نیست

 

از دیده نهان لیک به دلها تو عیانی

ای دلبر من در بر من از چه نهانی

اسلام چو یعقوب تو هم یوسف آنی

بر پیکرۀ عالم امکان همه جانی

بنگر تو به یعقوب که او را نفسی نیست

 

بنگر که جهان گشته سراسرهمه در هم

زخم دل ما را ز وفا باش تو مرحم

جهّال ز شیطان صفتی گشته مقدم

شمشیر تو کو راست کند معوج عالم

جز دست یداللهی تو دادرسی نیست

 

ما گمره و تو ناجی هر گمشدگانی

امید که ما را تو از این قید رهانی

مائیم چنان گله و ما را تو شبانی

گرگان ستم مرتع ما کرده خزانی

رحم از تو بود گرچه تو را ملتمسی نیست

 

بنگر که چنان ظلم و ستم گشته پدیدار

معروف شده منکر و آمادۀ پیکار

منکر شده معروف از این قوم ستمکار

روز همه گردیده ز غم همچو شب تار

از پرده برون آی که فریاد رسی نیست

 

تعجیل کن ای شاه که صوفی و بهائی

از هر طرف آورده برون چنگ و نوائی

این نام علی زمزمه سازد به صدائی

آن هم که نه پابند به دین نی به خدائی

این هر دو یقین قائل رَطب و یَبَسی نیست

 

شاها بنگر کرببلا زینب افگار

گاهی به زنان و به یتیمان و به بیمار

در معرکۀ دشت بلا گشته پرستار

هر لحظه کند یاد ز عباس علمدار

گوید که برادر چه کنم هم نفسی نیست

 

ای کاش که میمُردم و این روز نبینم

من زنده و بر مرگ جوانان بنشینم

از گردش افلاک بسی زار و غمینم

فریاد ز داغ شه بی یار و معینم

هرچند کنم ناله مرا دادرسی نیست

 

ای شاه نجف کن نظری سوی غریبان

ای مادر زارم تو ببین حال یتیمان

بس ظلم و ستم سر زده از فرقۀ عدوان

لب تشنه بریدند سر شاه شهیدان

گویا که به دنیا نه فرات و اَرَسی نیست

 

کلب سر کوی تو منم ای شه خوبان

هر لحظه کنم فخر که باشم به تو دربان

رحمی بکن ای دوست ز الطاف فراوان

بنگر تو به "رونیزیِ" افسردۀ نالان

جز دادن سر در قدم تو هوسی نیست

  

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

شب کور نام دیگر جغد

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی