بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

میلاد مولا امیرالمؤمنین ع **************************

شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۱۴ ق.ظ

میلاد مولا امیرالمؤمنین ع

 

ای ولی مطلق حق ای شه خیبرگشا

ای پناه بی کسان ای شافع روز جزا

عقل در وصف تو حیران است تا گوید چه ها

مظهر خلّاق عالم ای دلیل و رهنما

در مدیحت گشته نازل مؤمنون هم هل اتی

 

گشته میلاد تو اندر نیمۀ ماه رجب

شیعیانت جملگی از شوق بر لبها رطب

ای که اندر عالم امکان تو گشتی منتخب

جانشین مصطفی پیغمبر عالی نسب

آیۀ والیل مویت روی خوبت والضحی

 

فاطمه گردید چون وارد به رکن مستجار

میزبانش گشت آندم حضرت پروردگار

هیچ کس جز تو نباشد خانه زاد مصطفی

چون تو باید دین احمد را نمایی استوار

افتخارت بس خدایت داده تاج اَینما

 

مادرت چون بلبلی با گل به نزد باغبان

آمد و شد باغبان مسرور از این داستان

بوسه زن گردید بر دست و زبان و ابروان

گفت ای جان عزیزم آمدی خوش این زمان

منتظر بودم بیایی تا شوم از غم رها

 

مورد تقدیر شد بنت اسد آن باوقار

مادر گیتی نزاید چون تو اندر روزگار

زوج بر زهرای اطهر والد هفت و چهار

نفس پاک مصطفی آن سید والاتبار

از ره لطف و کرم فرمود در قرآن خدا

 

الله الله مژده ای دل ساقی کوثر رسید

مظهر الطاف حق در کعبۀ حق شد پدید

عالم کون و مکان از بهر تعظیمش خمید

ژاله ها بر لاله ها هر دم ز ابر حق چکید

تاج زرین بر سر گل آمد از راه وفا

 

عرش و فرش و لوح و کرسی جمله در طنّازیند

وحش و طَیر و آهوان و بلبلان در بازیند

مهوشان از هر طرف مشغول تیراندازیند

بیدلان چون صید صیادان به هر سو تازیند

مرحبا فرخنده میلاد شه دین مرحبا

 

چهچِه زن گردید بلبل شد غزلخوان قمریان

طوطی و طاووس و هدهد جملگی شکرفشان

کبک و تیهو گشته با درّاج در شادی کنان

هر یکی گویند با هم مژده باد ای دوستان

در صدف درّ و گهر از لطف حق شد برملا

 

سرو و کاج و عود و صندل مشک و عنبر آمده

سرور اهل جهان مولای قنبر آمده

مؤمنین و متقین را یار و رهبر آمده

قاتل صدها هزاران عَمر و عَنتر آمده

مژده ای یاران جهان گردیده یکسر با صفا

 

حوریان از دیدن روی تو شد یکسر خجل

ماه و خورشید و کواکب جملگی شد منفعل

بودی آن روزی که آدم بود اندر آب و گل

باطل از میلاد تو گردید یکسر مضمحل

ذولفقارت میکند باطل ز حق یکسر جدا

 

خلقت چرخ و سپهر و نُه فلک بهر تو بود

نوح از بهر تو آمد کشتیَش در کوه جود

آتش نمرود شد گلشن ز الطاف تو بود

گر نبودی تو یقین موسی و عیسی هم نبود

چون تو هستی محور گردانۀ ارض و سماء

 

ساقیا می ده بنوشم گشته هنگام طرب

زان میِ صهبا که باشد شاهدش پیر عرب

احتیاجی نیست ما را هیچ بر آب عنب

در ازل نوشیده ام اینک مرا باشد عجب

روز و شب دنبال او گردم چنان باد صبا

 

کلب درگاه تو "رونیزی" بوَد عاصی ولی

چشم بر لطف تو دارد در دو عالم یا علی

دستگیر مستمندان بیکسان را حاَئلی

مستمندم بی کسم دارم به کویَت منزلی

لطف فرما و کرم کن ای علی مرتضی

 

گویم اینک از حسین و زینب خونین جگر

در وداع آخرش چون خواند زینب را به بر

گفت ای خواهر به حال کودکانم کن نظر

چون ببینی جمله اطفالم یتیم و دربدر

خواهرم در راه شام و این گروه بی حیا

 

دخترانم از فراغم جملگی زار و حزین

در خرابه نیمه شب گردد رقیه دلغمین

صبر کن ای خواهرم برگو به زین العابدین

تا دهد غسل و کفن آن طفل بی یار و معین

زن به سر "رونیزیا" بر این یتیم بی نوا

 


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی