بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

میلاد مسعودثامن الحجج علیه آلاف التحیة والثناء 

 

مژده ای دل نیمۀ ذالقعده شد عالم جوان

سوسن و نسرین و نرگس عود و کاج و ارغوان

 

بلبل گلزار حق سوی جهان شد رهسپار

چهچِه زن آمد که عالم را نماید گلستان

 

ساقیا می ده که هنگام طرب آغاز شد

مطربا برگیر دف آواز داوودی بخوان

 

من نمی دانم چه گویم وصف بزم عیش خویش

جسم باشد در تزلزل قلب اندر خون تپان

 

عقل در صحرای حیرت گشته سرگردان بسی

مات و حیران چون نماید وصف روی گلرخان

 

دشت و باغ و کوه و دامن گشته چون باغ ارم

محفل و بزم و مجالس وصف او اندر میان

 

جملگی ناسوتیان اندر نشاط و شادیند

احسن الله و تبارک آید از لاهوتیان

 

عرش و فرش و لوح و کرسی جمله اندر زیورند

در تحیّر مانده زین مولود غلمان و جنان

 

دم به دم گویند یا رب کین شه عالیجناب

کیست کز نور رخش عالم شده عنبر فشان

 

گوش کن ای دل که گویم کیست این فرخ لقاء

نور چشمان علی آن خسرو آزادگان

 

عالم آل محمد نوگل باغ بتول

کو بود طه نسب یس لقب اندر جهان

 

نام او باشد علی موسی الرضا یعنی رضا

چون خدایش این لقب فرمود کو بودی چنان

 

آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی مسیح

یوسف و یعقوب و داوود و سلیمان جهان

 

شیث و لوط و یونس و ادریس و یحیی هم شعیب

جملگی باشند در دربار او چون بندگان

 

گشته در قرآن مدیحش خالق لیل و نهار

تاج کرمنا فرستاد از برایش ارمغان

 

هرچه گویم وصف او یک قطره از دریا بود

آب دریا را یقین نتوان کشد کس در جهان

 

می دهد باد صبا هر لحظه در گلشن نوید

باد روشن چشم هر یک مرد و زن از شیعیان

 

در قُماط زرنگارش همچو مه پیچیده شد

در حضور موسی جعفر شه کون و مکان

 

کرد بر باب گرام خود سلام آن مه جبین

در برش بگرفت فرمودش توئی آرام جان

 

لب به لب بنهاد چون بلبل که در منقار گل

چهچه زن شد بوسه زن بر صورت و چشم و لبان

 

گفت یا رب این مرا باشد وصی و جانشین

حفظ فرمایش چو گردد در خراسانش مکان

 

چون که این نوزاد من در طوس می گردد غریب

همچو گل در فصل تابستان نمایندش خزان

 

ای دریغ و آه زاندم کو شود زار و حزین

صدهزاران بلبل و گل از غمش دارد فغان

 

چون جواد آید به بالینش ببیند حال او

از غم داغ پدر گردد دمادم نوحه خوان

 

لیک اندر کربلا سلطان مظلومان حسین

دید نعش اکبرش گردیده اندر خون طپان

 

هست "رونیزی" چو کلبی بر سر کوی رضا

او بود بهر حسین هر لحظه در آه و فغان

 


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی