در منقبت حضرت امام عصر عج ***********************
در منقبت حضرت امام عصر عج
در گلشن حق همچون، شاخ گل طوبائی
بر دائرۀ امکان، هم سرور و مولائی
عالم همگی مضطر از هجر تو ای سرور
یکدم ز وفا بنگر بر ما که توانائی
ای زاهد مه سیما در مجلس انس ما
یک لحظه نظر فرما از راه دلارائی
بلبل ز غم رویت بس واله و حیران است
اندر چمن حسنت او کرده تمنائی
وصفت نتوان گفتن رویت نتوان دیدن
گر جلوه کنی یکدم یا چهره بیارائی
این عالم امکان را قلبی و دل و جانی
جان همۀ عالم دارد به تو سودائی
امید جهان باشد یکسر به سر کویت
درد دل هر کس را ناگفته تو دانائی
از پرتو روی تو خورشید نمایان شد
طوبی خجل از قامت گردید ز رعنائی
حوران همگی حیران غلمان همه سرگردان
بر درگه روی تو چون بلبل شیدائی
چشم ملکی باید تا روی تو را بیند
لوح و قلم و کرسی دارد ز تو زیبائی
از جانب حق پنهان گشتی ز پس پرده
بر گفته و کردار عالم همه بینائی
بر درگه تو آدم باشد چو یکی دربان
نوح است تو را خادم افضل ز مسیحائی
دشت و دمن بستان از نور تو روشن شد
بر چشم دل خوبان هر لحظه هویدائی
برگو که گنهکاران بر سوی که رو آرند
فریاد رس مردم هم کعبۀ دلهائی
من منتظرم جانا بینم رخ نیکویت
دانم که نیَم قابل با این دل هرجائی
اما اگر از لطفت یک ذره شوم شامل
آن ذره ز تو بر من رحمت شده دریائی
امید گنهکاران این است به درگاهت
در زمرۀ یارانت باشیم نه هر جائی
در کرببلا بنگر بر خسرو مظلومان
چون یکه و تنها شد آن نوگل زهرائی
فرمود که ای خواهر از غم تو مزن بر سر
فرزند شه خوبان شیر صف شهلائی
کلب سر کوی تو "رونیزی" محزون است
فریاد رس ای شاها عالم شده بودائی
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۲/۲۲