در فضیلت حضرت امام زمان عج **********

در فضیلت حضرت امام زمان عج

ای که در گلشن حق بلبل خوش الحانی

چهچه زن شو که دهی عالم دل را جانی

 

منتظر تا که بیائی ز پس پرده برون

گر قبولم بنمائی شَومَت قربانی

 

خاک پای تو بود سرمۀ چشمان ملک

حور و غلمان ز جمال تو چو در حیرانی

 

ماه و خورشید و فلک ثابت و سیار تمام

دائر از جود تو باشد چو دهی فرمانی

 

کس ندیده است چنین حسن در این دیر کهن

جز تو چون نور خدا کرده تو را نورانی

 

جد تو احمد و باب تو علی حجت حق

جده ات فاطمه آن سیدۀ نسوانی

 

آدم از پرتو لطف تو در آن ورطۀ غم

چون تو را خواند فرحناک شد و خندانی

 

کشتی نوح که شد غرق به طوفان بلا

گر نبودی تو نجاتش نبُدی یک آنی

 

آن خلیلی که فرو رفت به آتش آن روز

از صفای تو به او گشت گل و ریحانی

 

حسن یوسف که خداوند بیان فرموده است

کسب کرد از رخ توگشت مه کنعانی

 

پیر کنعانی و ایوب و سلیمان و شعیب

همه باشند گدا پیش تو چون سلطانی

 

کرد موسی به تو در طور بسی عرض نیاز

شعلۀ نور تو را دید و به خود شد فانی

 

سخن عیسی مریم ز کرامات تو بود

ورنه از طفل که دیده سخن ربانی

 

گشته مواج ز آب لب تو آب حیات

خضر اندر عقبت هست به سرگردانی

 

دست ما کوته و دامان تو ای کعبۀ دل

بس بلند است که بر عرش بود فوقانی

 

ما همه بی کس و یاریم توئی یاور ما

رس به فریاد که گردیده جهان ظلمانی

 

همه گویند ولای تو بود در دل ما

من ندانم ز چه رو ای گل من پنهانی

 

تا نیائی نزنی سنگ محک بر عالم

هیچ معلوم نگردد که بوَد انسانی

 

جز تو کس نیست که امروز کند دادرسی

چون که از جانب حق حجت و هم سلطانی

 

ای مه برج حیا صاحب شرع نبوی

بین که مخلوق همه گشته چو شیاد آنی

 

در پس پرده برون آی و ببین گشته جهان

صوفی و بابی و پابند به هر شیطانی

 

وقت آن است بیائی و کنی حکم به حق

تا شود دین خدا گلشن و جاویدانی

 

جاهلان پیشرو قافلۀ دین شده اند

عالمان در عقب افتاده ز بی سامانی

 

دین شده ملعبه و مسخره و بی طرفی

هر که بر دست بگیرد چو یکی قرآنی

 

زحمات همه مردان خدا رفته ز کف

گشته قرن اتم و موشک و آزادانی

 

خرم آن روز که نور تو کند جلوه گری

سر من پیش قدوم تو بود چوگانی

 

ما همه بی کس و بی یاور و مضطر شده ایم

ملجإی جز تو نداریم خودت میدانی

 

ای گل گلشن زهرا تو ببین زینب را

گشته در کرببلا از ستم کوفانی

 

بی برادر شد و مضطر شد و بی اکبر شد

بی علمدار شد و خوار شد از عدوانی

 

بر سر نعش برادر چو رسید آن محزون

گفت قربان تو ای تشنه لب عطشانی

 

میروم بهر اسیری به سوی شام خراب

با یتیمان تو و لشکر بی پایانی

 

هست "رونیزی" مضطر سگ درگاه تو چون

گشته فضل و کرمت در دو جهان ارزانی

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....