شهادت حضرت رضا ع *************
شهادت حضرت رضا ع
سرور اهل یقین یعنی رضا
در خراسان شد غریب و بی نوا
کرد مأمون لعین بی حیا
عاقبت مسمومش از زهر جفا
با زبان حال میگفت آن حزین
گشتم آخر بی کس و بی اقربا
خواهرم معصومه نبود در برم
تا نماید زاری و شور و نوا
ای صبا رو در مدینه این زمان
گو پیامم را به آن غم مبتلا
گو که میگوید رضا با حال زار
جان خواهر تو کجائی من کجا
گر به بالینم بیائی یکدمی
بین که رنگم گشته همچون کهربا
آرزو دارم ببینم روی تو
در غریبی مردم آخر از جفا
گاه میگفت ای اَبَا الصَّلتِ عزیز
کاش میآمد جوادم از وفا
تا ببیند حالت زار پدر
بهر من گردن کند شال عزا
گاه میغلتید او بر روی خاک
تا که شد در راه دین حق فدا
ناگهان آمد تقی از راه دور
در برش بگرفت آن نیکو لقا
گفت بابای غریبم السلام
السلام ای کشتۀ زهر جفا
چشم را بگشود آن بحر وجود
گفت ای نور دو چشمانم بیا
میسپارم من امامت را به تو
میروم نزد علی مرتضی
گریه کم کن ای دُر والاگهر
من ندارم طاقت این ماجرا
رو مدینه ای جواد نازنین
کن پرستاری یتیمان مرا
یادم آمد این زمان با شور و شین
از حسین و اکبر گلگون قبا
چون حسین آمد به بالین پسر
گفت برخیز ای رشید مصطفی
من پس از مرگ تو برگو چون کنم
بی کس و تنها به دشت کربلا
ای سگ درگاه شاهنشاه دین
زن به سر هر روز و شب "رونیزیا"
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۲/۲۰