زبان حال حضرت معصومه س ******************

زبان حال حضرت معصومه س

برادر از فراقت خوار و زارم

خبر از حال تو جانا ندارم

 

نیامد نامه ای از جانب تو

ببوسم نامه را بر سر گذارم

 

نگفتی خواهری دارم غریب است

نمیدانی مگر بی غمگسارم

 

شب و روزم بود یکسان ز هجرت

نما رحمی تو بر حال فگارم

 

اگر اذنم دهی آیم خراسان

به دربار تو من خدمتگزارم

 

وگرنه ای برادر از غم تو

بنالم همچو نی تا جان سپارم

 

غمینم در مدینه خوار و مضطر

ندارم مونسی ای گلعذارم

 

اگر بار دگر رویت ببینم

چو بلبل چهچه زن در مرغزارم

 

خوراکم روز و شب خون جگر شد

ز دوری تو ای سیمین عذارم

 

نمیدانم برادر در چه حالی

که تسکین گردد این قلب فگارم

 

از آن ترسم که گردم بی برادر

نیائی از وفا روی مزارم

 

بگریم روز و شب تا زنده هستم

گهی بهر تو گه بر باب زارم

 

گهی بر غربت شاه شهیدان

گهی بر اکبر گلگون عذارم

 

گهی بهر علمدار رشیدم

گهی بر قاسم نسرین عذارم

 

گهی بر زینب محزون و مضطر

گهی از بهر طفل شیرخوارم

 

تو "رونیزی" سگ کوی حسینی

بگو در وقت مردن انتظارم

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....