زبان حال حضرت امام موسی ابن جعفر ع ************
زبان حال حضرت امام موسی ابن جعفر ع
چو در زندان هارون شد مکانِ موسیِ جعفر
چنین میگفت آن شاه غریب و بی کس و یاور
که ای پروردگارا من بُدم محتاج این زندان
که گویم راز خود بر درگهت ای خالق داور
ولی یک آرزو دارم به دل در کنج این زندان
بیاید نوگلِ "باغم" رضا اندر دم آخر
نباشد دخترم تا او کند بر من عزاداری
منم فرزند شاه تشنه لب آن خسرو خاور
خداوندا تو آگاهی به حال من در این زندان
زده آتش به جانم زهر هارون ستم گستر
گرفتارم به دست ظلم بی پایان این ظالم
غریبان جان سپارم همچو جدم سبط پیغمبر
من از جدم حسین بهتر نیم در روز عاشورا
که شد کشته به راه دوست آن شاه ملک لشکر
ولی او داشت عباس علمدار و علی اکبر
به همره داشت عبدالله و قاسم عون و هم جعفر
یکی غنچه بُدی در دست آن شه چون مه تابان
که میبوسید و میبوئید همچون سوسن و عنبر
عزاداران او بُد زینب و کلثوم و هم لیلا
یکی بر سر زنان و مو کنان و دیگری مضطر
سکینه بر روی نعش پدر چون بلبل شیدا
بگفتا ای پدر گشتم غریب و بی کس و مضطر
طلب کن قبر موسیِ رضا "رونیزی" عاصی
بگو شاها بحق باب زارت موسیِ جعفر
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
