زبان حال حضرت موسی ابن جعفر ع *****************
زبان حال حضرت موسی ابن جعفر ع
گویم از موسی ابن جعفر آن شه کون و مکان
در ره حق شد فدا با کُند و زنجیر گران
با زبان حال میگفت آن شه بحر وجود
کِای خدا گشتم در این زندان حقیر و ناتوان
کنج زندان و غریبی و اسیر ظلم کین
میشوم از زهر هارون ستم گستر چنان
یک طرف سیلی زند دشمن به رویم از جفا
گشته ام زین زندگی سیر ای خدای مهربان
لطف فرمودی تو دادی طفل را اندر رحم
بعد از آن دادی نجاتش تا که آمد در جهان
بِین رَمل و آب و گِل اشجار را دادی نجات
سر برون آورد در روی زمین شد کامران
من در این زندان تاریک و در این چاه عمیق
بس گرفتارم ندارم چاره جز آه و فغان
آرزویم این بود آید به بالینم رضا
دخترم معصومه باشد بر سرم گرید چنان
ای مصیّب من وصیتها به تو دارم بسی
چون که هنگام وصال آید روم از این جهان
با غل و زنجیر و کُندم دفن کن تا روز حشر
با همین حالت روم نزد امیر مؤمنان
گویم ای جد گرامی جرم و تقصیرم چه بود
جز که بودم راضی و تسلیم با ظلم جهان
کرده هارون ستمگر چارده سالم اسیر
گه به بصره گاه بغداد خرابم شد مکان
در تمام مدت زندانیم بودم غریب
لیک این زندان آخر زد مرا آتش به جان
همچو جدم عابد بیمار در شام خراب
در خرابه با تن تب دار شد او را مکان
یک طرف طفلان مضطر یک طرف زنجیر کین
یک طرف کلثوم و زینب همچو بلبل در فغان
بس کن ای "رونیزی" محزون که نبود بیش از این
طاقت و تاب و توان بر شیعیان و دوستان
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
