زبان حال حضرت فاطمۀ صغری س
**********زبان حال حضرت فاطمۀ صغری س
گفت صغری ای صبا در کربلا
رو تو برگو بر شه بی اقربا
دخترت زار و علیل و مضطر است
در مدینه بی کس و بی یاور است
روز و شب در انتظار باب خویش
گشته ام زار و حزین و دل پریش
هست امیدم که یک بار دگر
در حضور تو نشینم ای پدر
اکبرم گفتی که آید در برم
چون شد ای بابا گل سیمین برم
نامد و ما را ز غم رنجور کرد
چیست تقصیرم که از من دور کرد
نی غذائی نه پرستار و دوا
گو چه سازم ای شه دشت بلا
من ندارم از عزیزانم خبر
گوئیا گشتم فراموش از نظر
ناگهان مردی عرب با صد نوا
آمد و گفتا که ای بی اقربا
چیست گریانی تو ای طفل علیل
گوئیا هستی غریب و بی کفیل
در جوابش گفت با صد شور و شین
میروم در کربلا نزد حسین
نامه ات را میبرم ای بی نوا
در حضور خسرو گلگون قبا
نامه را بگرفت و آندم شد روان
رو به سوی پادشاه انس و جان
ظهر عاشورا چو آن مرد عرب
داد بر دست حسین تشنه لب
دید یک سو چون سپاهی بی شمار
یک طرف باشد شهی بی غمگسار
رفت آندم در حضور شاه دین
عرض کرد ای پادشاه بی معین
از مدینه آمدم با شور و شین
نامه ای دارم ز صغری یا حسین
نامه را بوسید آن مرد عرب
داد بر دست حسین تشنه لب
دست خط دخترش چون دید شاه
شد روانه رو به سوی خیمه گاه
گفت آندم با زنان و دختران
نامۀ صغری رسیده این زمان
گفته برگو عمۀ غم پرورم
زینب غمدیدۀ بی یاورم
یک سلام از من به عمویم رسان
گو که هستم خوار و زار و ناتوان
گفته برگو خواهران مضطرم
میرسانم من سلام اکبرم
روز و شب در انتظار اصغرم
تا بیاید آن گل مه پیکرم
شورش و غوغا در آندم شد بپا
از فراق آن علیل بی نوا
هست "رونیزی" به درگاه حسین
چون سگی دارد دمادم شور و شین
تا به وقت مرگ و تاریکی قبر
از ره احسان کند بر ما نظر
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۱/۲۴