بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

زبان حال حضرت رقیه س

سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۲۴ ب.ظ

زبان حال حضرت رقیه س


میکنم یکدم چو آغاز سخن

از رقیه بلبل شیرین دهن

 

کربلا تا کوفه و شام خراب

بود در فکر پدر آن ممتحن

 

بعد چندی وارد شام بلا

گشت او را در خرابه شد وطن

 

در حضور عابد غم مبتلا

پا به پا آمد چو گل اندر چمن

 

دامن بیمار را بگرفت چون

سر به گوشش برد گفتا این سخن

 

زیر چرخ نیلگون آیا کسی

بی پناه و بی نوا باشد چو من

 

آن زمان خوابش ربود و خواب دید

باب خود را با دو صد رنج و محن

 

بس شکایتها نمود آن دل غمین

کِای پدر داری خبر از حال من

 

ای پدر برگو کجا بودی کجا

شد فراموشت ز من ای بی کفن

 

گشت بیدار و پدر را چون ندید

همچو بلبل در فغان شد چهچه زن

 

سر زنان بر جانب زینب دوید

گفت عمه گو چه شد بابای من

 

بود بابایم کنون اندر برم

من ندانم چون شد آن گلگون کفن

 

گفت زینب با فغان و شور و شین

کن دمی راحت تو در دامان من

 

شور و غوغا در خرابه شد بپا

گشت آگه چون یزید از این سخن

 

گفت این غوغا چه باشد نیمه شب

گفت راوی کِای لعین این انجمن

 

طفلی از شاهنشه لب تشنگان

خواب دیده باب خود آن ممتحن

 

گفت آن ملعون بی شرم و حیا

زادۀ آن هندۀ بی دین و دَن

 

بهر آن طفل حزین مستمند

این زمان رأس شه گلگون کفن

 

در طبق بگذار ایندم شو روان

در بر آن غنچۀ نسرین بدن

 

دید دختر چون بیامد از وفا

رأس گلگون شه گل پیرهن

 

رأس بابا را به بر بگرفت چون

شد برون از غم چو جان او ز تن

 

گشته "رونیزی" مضطر نوحه خوان

بر رقیه دختر شاه زمن


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی