زبان حال در مصیبت علی اصغر ع ***************************
************زبان حال در مصیبت علی اصغر ع
شد چو اصغر بر سر دست پدر
زار و نالان و حزین و خون جگر
گفت شه با آن گروه بی حیا
طفل را نبود به کس جرم و گناه
این صغیر بیگناهم اصغر است
حجت کبرای روز محشر است
بر سرش نبود هوای رزم و کین
لیک باشد از عطش زار و غمین
گر دهیدش آب از بهر خدا
هست منت بر من ای قوم دغا
دست بسته آمده این اصغرم
تا دهیدش آب از روی کرم
آب دادندش بلی آن قوم دون
از جفا حلق علی شد پر ز خون
روی دست باب آن طفل فگار
دست و پا زد گفت او با حال زار
من نخواهم آب دیگر ای پدر
کن برون از حلق من تیر سه پر
یک تبسم کرد وانگه شد به خواب
شد حسین زین خواب اصغر دلکباب
گفت ای نور دو چشمان ترم
غنچۀ گلزار زهرا اصغرم
خوب سیرابت نمودم ای پدر
از فراقت شد ربابه خون جگر
شه به پشت خیمه آمد آن زمان
کرد اصغر را به خاک غم نهان
تا نگردد جسم اصغر پایمال
گفت جانا باب خود را کن حلال
خاک غم بر سر کن ای "رونیزیا"
تا شود اصغر شفیعت در جزا
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۱/۲۱