زبان حال حضرت قاسم ع ***************
**********زبان حال حضرت قاسم ع
گفت قاسم کِای عموی با وفا
ده اجازه تا کنم جان را فدا
کی سزاوار است اندر این جهان
من ببینم جسم تو در خون تپان
ای عمو جان حق زهرا مادرت
کن فدای اکبر و هم اصغرت
کرده بابایم وصیت اینچنین
جان سپارم در رهت ای بی قرین
در جوابش گفت شاهنشاه دین
قاسم نوکدخدا ای دلغمین
بیش از این جانا مزن آتش به جان
زینب و کلثوم باشد در فغان
الغرض اذن از شه لب تشنگان
کرد حاصل رفت چون شیر ژیان
رو نمود او سوی قوم مشرکین
گفت آندم زادۀ حبل المتین
قاسمم من نوگل باغ حسن
مینمایم بس جدا سرها ز تن
گو به ابن سعد مردود لعین
جانب میدان بیا یکدم ببین
همچنان جدش علی آن نوجوان
همچو شیر افتاد بین روبهان
ناگهان آن تازه داماد حسین
بر زمین افتاد با افغان و شین
رو به سمت خیمۀ شاه جهان
گفت عمّو الامانم الامان
بس کن ای "رونیزی" محزون زار
شد حسین از داغ قاسم بی قرار
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۱/۲۰