بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

زبان حال حضرت زینب سلام.... ********************

جمعه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۴۷ ق.ظ

زبان حال حضرت زینب س


چون سر سلطان دین شد روبرو

زینبش گردید اندر گفتگو

 

کِای هلال من کجا بودی تو دوش

گشته ای جانا چرا زار و خموش

 

رفته ای مهمانی دشمن یقین

خاک و خاکستر تو داری بر جبین

 

ای مه برج حیا ای دلغمین

شد مکانت در تنور آتشین

 

با خبر بودم که میگردی شهید

من روم در شام و در بزم یزید

 

لیک ای جان برادر این چنان

من نمی بردم به خود هرگز گمان

 

رأس تو بر نی تنت در کربلا

از جفای کوفیان بی حیا

 

خواهرت گردد اسیر و دربدر

دختران از بی کسی خونین جگر

 

گر تو گشتی کشته اِی سلطان دین

در مقابل من اسیر مشرکین

 

گر تو دیدی داغ عباس جوان

من شدم از مرگ تو بس ناتوان

 

در کجا باشد روا ای با وفا

زینبت زین غم نباشد مبتلا

 

ریش تو پر خون بود ای مه جبین

گیسوی زینب نباشد اینچنین

 

گر کنی پرسش تو ای شاه جهان

گویم از هجر تو شد قدم کمان

 

دخترانت جملگی در انتظار

تا بیائی از سفر ای تاجدار

 

دمبدم دارد رقیه شور و شین

هر زمان گوید که بابایم حسین

 

با فغان گوید که ای باب گرام

گر نیائی عمر من گردد تمام

 

گفت راوی بودم و دیدم چنان

گشت خون از محمل زینب روان

 

ای سگ درگاه شاه انس و جان

زن به سر "رونیزیا" میکن فغان


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی