بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

زبان حال حضرت زینب س ****************

جمعه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۰۲ ق.ظ

زبان حال حضرت زینب س


شیعیان گویم حدیث از زینب غم مبتلا

چون که شد دخت علی وارد به دشت کربلا

 

چون بیامد بر سر نعش حسین آن دل غمین

دید جسم نازنینش گشته همچون طوطیا

 

گفت ای جان برادر ای شه گلگون کفن

تشنه لب گشتی شهید و خواهرت بی اقربا

 

با که گویم چون بگویم در میان نهر آب

عاقبت خشکیده لب شد نور چشم مرتضی

 

خواهرت قربان نامت این مکان جای تو نیست

روز و شب بودی تو را منزل به دوش مصطفی

 

خیز ای جان عزیزم کن نظر بر حال من

گشته هنگام اسیری رفتنم در شهرها

 

محرمی نبود کند ما را سوار محملان

گو ز جا خیزد علی اکبر گلگون قبا

 

گو که عباسم بیاید یا که عون و جعفرم

یا که دامادم بیاید قاسم نوکدخدا

 

یا بگو لشکر رود اندر کناری تا خودم

یک به یک سازم سوار این اهل بیت بی نوا

 

بعد از آن رو کرد بر قبر پیمبر آن حزین

گفت ای جد گرامی بین حسین را از جفا

 

قطعه قطعه گشته اعضایش فتاده بر زمین

همچو ماهی در میان خون دمادم در شنا

 

با سر و پای برهنه غوطه ور در خاک و خون

غرق گردیده است هر دم میزند او دست و پا

 

دست برد و همچو قرآنی گرفتش روی دست

چون گلی بر روی دست بلبلش شد آشنا

 

گفت ای پروردگار ای خالق کون و مکان

کن قبول از مرحمت این تحفه زآل مصطفی

 

ناگهان آمد سکینه بلبل باغ حسین

گفت با زینب که باشد این گل عالم ربا

 

گفت بابایت حسین است این غریب بی کفن

همچو بلبل چهچه زن گردید آن بی اقربا

 

ای سگ درگاه زینب زن تو دست التجا

هر زمان بر دامنش "رونیزیا" همچون گدا


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی