زبان حال حضرت زینب س ***************
***********زبان حال حضرت زینب س
میرسد قافله در کرببلا با دل زار
وای بر حال دل زینب محزون فگار
آنقدر مضطر و دلخون و پریشان گردد
که کند راز دل خویش برای شب تار
یک زن و اینهمه درد و ستم و رنج و بلا
گه پرستار یتیمان و گهی بر بیمار
گاه در کوفه بود پرده نشین گاه اسیر
گاه در مجلس پر شور یزید غدار
گاه عباس و علی اکبر و عون و جعفر
همه اطراف رخش همچو کواکب سیار
گفت آندم به برادر که اَیا خسرو دین
چه کنم بی تو در این دشت بلا با کفار
گفت در پاسخ زینب شه اقلیم وجود
یاورانم همه رفتند چو گل از گلزار
نوبت رفتن من آمده ای دخت علی
رو تو در خیمه و اطفال مرا شو غمخوار
زینبش رفت سوی خیمه و بعد از چندی
دید عالم شده تاریک بسان شب تار
ناگهان رأس حسینش سر نی جلوه کنان
گشت زینب به سر و سینه زنان شد چو هَزار
هست "رونیزی" محزون سگ درگاه حسین
دارد امید رود کرببلا چندین بار
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۱/۱۹