زبان حال حضرت زینب الکبری علیها السلام *******************

 ***زبان حال حضرت زینب س

مجلسی ابن زیاد از راه کین

داد تشکیل آن لعین ابن لعین

 

داد اذن عام از راه جفا

تا بیایند آن گروه مشرکین

 

بعد از آن دستور داد آن بی حیا

از برای اهل بیت طاهرین

 

زینب و کلثوم و لیلا با رباب

دست بسته جمله اطفال حزین

 

وارد مجلس نمودند آن زمان

گشت پنهان زینب زار غمین

 

دید آن ملعون که زینب شد نهان

گفت این زن گو که باشد اینچنین

 

زان میان گفتا کنیزی کِای امیر

هست زینب خواهر سلطان دین

 

چون که فهمید آن لعین بی حیا

گفت حمد و شکرِ رب العالمین

 

گشتی آخر بی برادر در جهان

شد حسینت بی کس و یار و معین

 

در جوابش گفت زینب با فغان

شد شهادت افتخار ما یقین

 

لیک هستی در دو عالم روسیاه

کشته ای فرزند خیر المرسلین

 

شاد و مغروری ز ظلمت این زمان

کرده ای ما را اسیر و دلغمین

 

گویمت این بس که اولاد زنا

کار او هرگز نباشد به از این

 

جد من شد خاتم پیغمبران

باب من باشد امیرالمؤمنین

 

مادرم زهرا بود دخت رسول

خادمش بُد حضرت روح الامین

 

گر تو داری از پدر نام و نشان

کن بیان تا بر جهان گردد یقین

 

در غضب شد آن لعین بی حیا

گفت جلادا بزن این مه جبین

 

کودکان اطراف زینب را گرفت

هر یکی با صد فغان حال حزین

 

بعد گفتا با غلامش رُو بیار

در برم رأس حسین نازنین

 

دست برد و رأس آن شه را گرفت

پیش چشم زینبش زد چوب کین

 

قطره ای از اشکِ چشمان حسین

گشت جاری روی پای آن لعین

 

همچو تیری شد فرو در پای او

اسم اعظم از جفا زد بر زمین

 

بار دیگر کرد زینب این خطاب

با سر ببریده منما این چنین

 

رحم کن بر کودکان بی پدر

شرم کن از خالق جان آفرین

 

ای سگ درگاه شاه کربلا

کن فغان "رونیزیا" بر شاه دین

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....