زبان حال حضرت رقیه س **********************************
زبان حال حضرت رقیه س ***********************
ای عمۀ غم پرورم ، بُد بابم اکنون در برم
برگو چه شد تاج سرم ، رفت و مرا با خود نبرد
ای عمۀ والاگهر ، ایندم شدم خونین جگر
بودم به دامان پدر ، رفت و مرا با خود نبرد
گشتم چو با او روبرو ، راز دلم را بهر او
من مینمودم گفتگو ، رفت و مرا با خود نبرد
هستم ز هجرش اشک ریز ، باشم به تو عمه کنیز
برگو چه شد باب عزیز ، رفت و مرا با خود نبرد
شد صورتم عمه کبود ، از سیلی شمر یهود
بابم ز من یادش نبود ، رفت و مرا با خود نبرد
ای عمۀ زار و ملول ، ای دخت زهرای بتول
آن غرةالعین رسول ، رفت و مرا با خود نبرد
عمه در این شام خراب ، ویرانه ای بی سقف و باب
از هجر بابم دل کباب ، رفت و مرا با خود نبرد
ای عمۀ بی اقربا ، گشتم یتیم بی نوا
شاهنشه کرببلا ، رفت و مرا با خود نبرد
گفتی که بابت از سفر ، آید تو را گیرد به بر
در این زمین پر خطر ، رفت و مرا با خود نبرد
ای عمۀ بی غمگسار ، مُردم ز درد انتظار
آن سید والاتبار ، رفت و مرا با خود نبرد
"رونیزیا" بر سر زنان ، گو این صغیر ناتوان
میگفت بابم عمه جان ، رفت و مرا با خود نبرد
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۱/۱۷