میلاد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام *********
میلاد حضرت اباعبدالله الحسین ع
ایدل بهار آمد و هنگام لاله زار
بلبل بزن تو چهچه به هر برگ و شاخسار
سوسن به جلوه آمد و نسرین شکفته شد
گردید کوه و دشت و دمن جمله مرغزار
سنبل بگو بنفش شود جلوه گر دمی
ای نسترن بیا تو ببین لاله داغدار
طوطی سخنوری کن و بنگر که قمریان
در نغمه و سرود یکایک چنان هزار
امروز گشته عالم امکان چو گلستان
مرآت ذات پاک خدا گشت آشکار
باشد تولد شه گلگون قبا حسین
آن یکه تاز صحنۀ هر دشت و کارزار
فریادرس به فطرس و مولای جبرئیل
دست خدا و مظهر خلاق کردگار
خورشید منفعل شده از نور روی او
از سیر باز ماند و فرو شد به کوهسار
آدم یکی چو حلقه بگوش درش بود
نوحش چو خواند کشتی او رفت در کنار
اندر میان آتش نمرودیان خلیل
شد ملتجی به دامن این درّ شاهوار
گر در الست عهد شهادت نبسته بود
باید ذبیح ذبح شود در بنای یار
موسی به کوه طور و مسیحا به مهد ذر
بودند خادمان درِ این بزرگوار
در قعر چاه یوسف صدیق چون فتاد
نور حسین بداد نجاتش به روزگار
ورنه به مصر و خلوت آن یار دلفریب
میگشت تا به روز قیامت ذلیل و خوار
یونس که ماند در شکم ماهی آنچنان
بود از وجود این گل بستان گردگار
بهر وجود بلبل و گلزار مرتضی
مواج گشت کوثر و سر بسته گشت نار
این شاخ نورسیده که آمد به بوستان
چون گلبنی که میوه دهد قبل از بهار
هر گلبنی که روی جهان دیده میشود
اول کند بهار و پس آنگه رسد ببار
لیکن درخت نخل حسینی چو سبز شد
پر میوه بود در بر هر مست و هوشیار
قرآن نموده وصف جمال و جلال او
ذبح عظیم خواند خدایش به روزگار
در مدح او بس است که فرمود مصطفی
تو از منیّ و من ز تو ای شاه تاجدار
صدها هزار حیف که در دشت کربلا
گردید کشته تشنه لب و زار و دلفگار
گفتا به زینبش که بیا ای اسیر غم
هستم ز بهر قادر خود چشم انتظار
خواهر برو به خیمه بگو تا که عابدین
با این تن علیل نیاید به کارزار
زینب به سوی خیمه روان شد به چشم تر
میگفت و میگریست چنان ابر در بهار
"رونیزیا" توئی سگ درگاه شاه دین
در گوشه ای نشین و دمی اشک غم ببار
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۱/۱۰