بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

میلاد حضرت رسول ص


شد گلستان جمله عالم بلبل آمد بوستان

گشته هنگام سرور و شادی اهل جهان

 

ساقیا می ده بنوشم لیک از جام الست

تا نمایم مدحتی از مصطفی آرام جان

 

لیک حیرانم چه گویم چون خدایش وصف کرد

رحمة للعالمینش خواند خلاق جهان

 

پس چه گویم من که گردد موئی از کوه جلال

اینقدر گویم که باشد خاتم پیغمبران

 

عرش و فرش و لوح و کرسی جملگی در زیورند

تهنیت گو گشته بر او خالق کون و مکان

 

مژده کِای اهل اشارت کاین بشارت میرسد

شاهدعالم هویدا گشت دشمن شد نهان

 

جمله شاهانِ جهان شد سرنگون از تخت و تاج

مضطرب احوال شد در خوابِ خوش نوشیروان

 

منهدم شد طاق کسری از فروغ نور او

آفتاب و ماه شد از پرتو رویش عیان

 

شعله های آتشین در فارس شد یکسر خموش

خشک شد دریاچۀ ساوه که باشد این نشان

 

شو تو بلبل چهچه زن چون گشته فصل نوبهار

بارور گردیده نرگس نسترن شد شادمان

 

باغ و صحرا گشته گلشن از قدوم احمدی

کبک و تیهو قمری و دراج در یک آشیان

 

سرو و کاج و عود و صندل جمله در طنازیند

هر یکی در عالم تکوین بود در داستان

 

صدهزاران آدم و نوح و خلیل و هم کلیم

جملگی اندر سر کویش بود چون پاسبان

 

عیسی مریم که اندر مهد ذر گفتی سخن

قدرت نطق محمد بود او را بر زبان

 

روز و شب پروانه بر گرد سرش دارد طواف

یوسف صدیق و یعقوب و سلیمان زمان

 

جمله ذرات جهان از پرتو لطفش خوشند

ساکنان نه فلک در مدح او تسبیح خوان

 

نادم و زار و پریشان گشته شیطان لعین

دوستانش همچو بلبل چهچه زن در گلستان

 

بر سر کوی تو ای فخر عرب ماه منیر

هست "رونیزی" چو کلبی منتظر بر استخوان

 

گویم از سلطان خوبان خسرو لب تشنگان

در زمین کربلا گردید اندر خون تپان

 

گفت با قوم جفا جو کِای گروه مشرکین

شد علمدارم جدا دستش چنان سرو روان

 

یاورانم جملگی شد کشته در راه خدا

قاسمم پامال گردید از جفای کوفیان

 

زینبم گردد اسیر و دخترانم دربدر

پاره شد حلقوم اصغر بلبل باغ جنان

 

رأس من اندر تنور خولی و بزم یزید

روبروی خواهرانم میخورد چوب خسان

 

بر سر کوی تو ای سلطان دشت کربلا

هست "رونیزی" چو کلبی دمبدم اندر فغان


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی