در انتظار مولانا صاحب الامر عج
در انتظار مولانا صاحب الامر عج
ایدوست من از هجر تو هر لحظه غمینم
باشد که بیائی و جمال تو ببینم
چون بلبل شیدا ز غمت چهچه زنانم
بر شاخۀ گل بلکه گل از وصل تو چینم
هرچند کنم ناله مرا دادرسی نیست
جز آن که بیائی تو شوی یار و معینم
من منتظر مقدم پر فیض تو هستم
تا کی به امید گل این باغ نشینم
دست من و دامان تو ای سرو خرامان
بنگر که رقیب است دمادم به کمینم
ابروی تو محراب من و قبلۀ عالم
فخر است که سایم به قدوم تو جبینم
لعل لب دلجوی تو ای نوگل خندان
با شهد و شکر مشک و عسل گشته عجینم
بنگر که جهان خسته و یکسر به هلاکت
از تشنگی روی تو ای ماء معینم
قرآن ز مدیح تو دمادم شده گویا
گه مضطر و گه کوثر و گه اهل یقینم
والیل بود موی تو والشمس جبینت
دربان تو گردیده چو جبریل امینم
والعصر که فرموده خداوند به قرآن
عصر تو بود گفتۀ خلاق مبینم
وصف تو کنم چون که توئی حجت داور
در عالم امکان نبود جز تو چنینم
چشم همه بر درگه احسان تو باشد
از اهل سماوات همی اهل زمینم
لوح و قلم و کرسی و جنات و قصورش
برپا شده از بهر تو ای دُرّ ثمینم
صدها چو خلیل و چو کلیم و چو مسیحا
چون بنده به درگاه تو ای خسرو دینم
در گلشن حق سوسنی و سنبل و نرگس
هم یاسمن و نسترن ای صدر نشینم
اسلام چو یعقوب دو چشمش شده ابیض
در راه تو ای یوسف با عدل قرینم
ای حجت حق پور علی سبط پیمبر
ای آن که ولای تو بود حصن حصینم
لطفی بکن ای شاه به "رونیزی" محزون
در بارگه قدس تو من کلب حزینم
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۲۳