میلاد امام علی ابن موسی الرضا ع *****************
میلاد امام علی ابن موسی الرضا ع ******
مژده ای دل گشته میلاد علی موسی الرضا
بلبلان شد چهچه زن در گلستان با صد نوا
شد غزلخوان قمری و دراج و کبک خوش صدا
جملگی گویند یاران بوستان شد با صفا
آمده پیش سلیمان هدهد از شهر سبا
صد هزاران آدم و نوح و خلیلش بنده وار
موسی اندر کوه طورش گشته حیران و فگار
عیسی اندر مهد ذر گردید بر وی جان نثار
یونس و ایوب و داوود و شعیبش در کنار
با ادب همچون غلامان ایستادندی به پا
کعب و لوی و لوط و هودش جملگی همچون غلام
شیث و سام و خضر و الیاسش بود اندر قیام
یوسف و یعقوب و ادریس و ذبیح نیکنام
جمله در تسبیح و در مدح و ثنا هر صبح و شام
هست میلاد رضا پور علی مرتضی
وه چو مولودی که شد دشت و دمن چون لاله زار
ساقیا می ده بنوشم گشته هنگام بهار
تا بگویم شمه ای در وصف این سیمین عذار
لیک حیرانم چه گویم تا نگردم شرمسار
اینقدر گویم که در مدحش رسیده هل اتی
سرو و کاج و عود و صندل در گلستان منفعل
نرگس و نسرین و اطلس شد ز بوی او خجل
لطف حق گردید ظاهر گشت باطل مضمحل
پای صدها قیصر و کسری فرو آمد به گِل
در مدیحش بس که شد دارای تاج اَینما
سورۀ والشمس باشد آیتی از روی او
آیۀ والیل باشد سنبل گیسوی او
ماه و خورشید و کواکب شد خجل در کوی او
طوطی شکر شکن شد در سخن از بوی او
چون بود او زینت عرش عظیم کبریا
ساکنان عالم لاهوت یکسر در طرب
حاملین عرش گوید بهر این عالی نسب
حور و غلمان و جنان از شوق آمد در عجب
آب حیوان از لب لعلش چکیده چون رطب
کو بود فرزند زهرا سبط پاک مصطفی
مظهر لطف حقیقت در حقیقت شد پدید
مژده کِای اهل بشارت کین بشارت در رسید
ساکنان عالم ناسوت گویند این نوید
دوستان بادا مبارک آمده هنگام عید
تاج کرمنا به سر دارد چو شاه لافتی
در نیمه ذیقعده شد نور الهی جلوه گر
گشت روشن دیدگان جملگی جن و بشر
موسی جعفر بسی خوشحال و خندان زین پسر
همچو بلبل غنچۀ گل را گرفت آندم به بر
بوسه زن گردید بر رخسار آن نیکو لقا
مادرش پیچید او را در قُماط زرنگار
چون مهی آورد او را نزد باب تاجدار
شه گرفت شهزاده را بوئید و بنهادش کنار
گفت ای جانا تو هستی حجت پروردگار
جانشین من تو هستی آفرین صد مرحبا
در مدیحش گفت احمد خاتم پیغمبران
بضعة منّی چو گردد در خراسانش مکان
میشود مسموم از جور و جفای دشمنان
بارگاه قدس او باشد بهشت جاودان
خادمین درگهش باشند صد چون ارمیا
گفت شاه لافتی شاهی ز فرزندان من
در زمین طوس میگردد ز غم او را وطن
میشود مسموم کین آن خسرو اهل زمن
قبر او گردد مطاف شیعیان از مرد و زن
در طواف مرقدش گردد ملک صبح و مسا
گشته "رونیزی" ثنا خوان امام هشتمین
شعر ناقابل ولی او گفته از روی یقین
گر خریدارش شود فرزند خیرالمرسلین
میشود در هر دو عالم سرفراز از لطف دین
گاه گاهی نوحه گر بهر شهید کربلا
بار الها حرمت پیغمبر آخر زمان
هم به حق اهلبیتش بالاخص صاحب زمان
درگذر از جرم و تقصیر تمام دوستان
کن روا حاجات ما را ای خداوند جهان
دست ما و دامن پاکان دین اهل کسا
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۲۱