زبان حال حضرت اباعبدالله ع
زبان حال حضرت اباعبدالله ع
به دشت کربلا آمد شتابان
زبان حال گفت آن ماه تابان
در اینجا نعش من پامال گردد
لبم از تشنگی تبخال گردد
در این صحرا برای کودکانم
چو بلبل در بیابان در فغانم
در اینجا اکبر من کشته گردد
به خون فرق خود آغشته گردد
در این صحرا گلوی اصغر من
ز پیکان پاره گردد در بر من
در اینجا قاسم نوکدخدایم
شود چون طوطیا آن بی نوایم
در اینجا دست عباس علمدار
جدا گردد ز جور قوم غدّار
در این وادی رَوی خواهر اسیری
که نبود از برایت دستگیری
بسی جور و جفا خواهر ببینی
روی شام و به ویرانه نشینی
پرستاری نما طفلان ز یاری
پس از من تو نداری غمگساری
مخور ای زینب غم مبتلایم
که هر شب نزد تو من با سر آیم
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۲۱