قصد یار-یامهدی عج******** تضمین به غزل حافظ
قصد یار-یامهدی عج******** تضمین به غزل حافظ
روم به میکده یکدم به باده نوشیدن
که بلکه مست شوم بهر نکته سنجیدن
منم که شهرۀ شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
گذشتم از سر و جان خویش بر سحاب زدم
چو مطربانه همی چنگ بر رباب زدم
به می پرستی از آن نقش خود بر آب زدم
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
مباش در پی آزار مردم مفلس
چو بلبلان تو بزن چهچه شو به گل مونس
عنان به میکده خواهیم تاخت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
هزار طعنه اگر بشنویم و خوش باشیم
جفا و جور تو بر دل نهیم و خوش باشیم
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری است رنجیدن
شبانه روز به بحر فراق ماندم مات
به سر خیال مرا بود بهر آب حیات
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت می نوشیدن
دلا بیا به تو گویم که قصد یار ز کیست
هوای گلشن و گلزار بر سر ما نیست
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
به انتظار تو هر لحظه عاشقم ورنه
توئی میان من و فیض خالقم ورنه
به رحمت سر زلف تو واثقم ورنه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن
تو شاه کشور حسن و لطیفۀ محبوب
به پیر میکده هستی تو از ازل منصوب
ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
بنوش باده تو "رونیزی" گو که ای حافظ
گذشت فرصت بهرام و وقت کِی حافظ
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ
که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۱۷