عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ******** مخمس به غزل حافظ
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ******** مخمس به غزل حافظ
ای سبط نبی حجت حق رو سوی ما کن
از لطف و کرم درد جهانی تو دوا کن
عهد ازلی را به گدایان تو وفا کن
ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن
رحمی به من سوختۀ بی سر و پا کن
ای آن که به حکم تو بود ماه بماهی
در عالم لاهوتی و ناسوت تو شاهی
ما را نبود جز به سر کوی تو راهی
درد دل درویش و تمنای نگاهی
زان چشم سیه مست به یک غمزه دوا کن
یاران تو ای شاه همه بسته به بندند
از هجر تو چون یوسف مصری به کمندند
یک لحظه بیا تا ز سر شوق بخندند
شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند
ایدوست بیا رحم به تنهائی ما کن
هر لحظه ای از عمر به امید وصالت
افتاده مرا بر سر و دل فکر و خیالت
عالم چو یکی بندۀ درگاه جلالت
گر ماه زند لاف که ماند به جمالت
بنمای رخ خویش و مه انگشت نما کن
ما مور ضعیف و تو سلیمان جهانی
صد نوح و خلیل است تو را همچو شبانی
بر گو که چرا از نظر ما تو نهانی
ای سرو چمان از چمن و باغ زمانی
بخرام در این بزم و دو صد جامه قبا کن
عالم ز فراق تو دمادم چو نی آخر
تا چند نشینم که دهی جرعه ئی آخر
از دوری تو دشمنم آید ز پی آخر
با دلشدگان جور و جفا تا به کِی آخر
آهنگ وفا ترک جفا بهر خدا کن
از پرتو نور تو قمر گشته دل آرا
کن جلوه و تاریک نگر محفل ما را
آنی که تویی بلبل گلزار بقا را
مشنو سخن دشمن بدگوی خدا را
با حافظ مسکین خود ایدوست وفا کن
در بیشۀ قدرت تویی ای سرو دلاور
بنمای رخ ای وارث آئین پیمبر
این شورش بی دینی مردم همه بنگر
دین ملعبه گردیده و یاران تو مضطر
از آمدنت قوم جفا پیشه فنا کن
یکدم نظری کن بنگر کرببلا را
کشتند حسین آن خلف شیر خدا را
ای صاحب تیغ دوسر ای ماه دل آرا
بر کن سر آن فرقۀ بی شرم و حیا را
صحرای قیامت تو در آن دشت بپا کن
ما منتظرانیم که یک لحظه بیائی
خورشید جمالت به جهانی بنمائی
از لطف و کرم کن تو به ما راهنمائی
"رونیزی" مضطر به درت هست گدائی
محروم مکن سائل و از لطف عطا کن
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۱۶