حضرت علی اکبر ع*********** تضمین به غزل سعدی
حضرت علی اکبر ع***********تضمین به غزل سعدی
به گل بگفت هَزاری که مست کوی تو باشم
هِزار همچو من ای گل فدای موی تو باشم
همیشه واله و حیران ز عطر و بوی تو باشم
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
ز هجر دوری تو اشک غم ز دیده ببارم
خوش آن دمی که به راه تو جان خویش سپارم
بجز ز درگه رویت ره امید ندارم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک بر آرم
به گفتگوی تو باشم به جستجوی تو خیزم
بیا ز بهر خدا کن دمی نظر تو به حالم
ببین پدر که در این سرزمین شکسته دو بالم
برای غربت تو دم به دم به فکر و خیالم
به محفلی که در آیند شاهدان دو عالم
نظر بسوی تو دارم غلام روی تو باشم
غلام همت صدها هزار چون تو جنابم
توئی چو غنچۀ گل لیک من چو مشت ترابم
به هر کجا که روم خسروی چنان تو نیابم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخوابم
به خواب عافیت آن گه که رو بسوی تو باشم
بده اجازه پدر جان روم به جانب میدان
به راه دوست نمایم سرم نشانۀ چوگان
اگر به عرش روم بی تو هست شعبۀ زندان
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
دلم به دام تو زنجیر و خود به کوی تو مسکن
فدای جان تو گردد هزار جان و تن من
به آستان تو "رونیزی" است چون سگ الکن
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
اگر خلاف کنم سعدیا بسوی تو باشم
بیا تو باب نکویم ببین چو سنبل مویم
که درد دل به تو گویم به غیر دوست مجویم
ز من بگو به عمویم غلام همت اویم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به کوی تو باشم
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۱۵