(نوحه) گفتا علی یا فاطمه ای ماه تابانم بهر تو گریانم
گفتا علی یا فاطمه ای ماه تابانم بهر تو گریانم
گفتا علی یا فاطمه ای ماه تابانم بهر تو گریانم
رفتی تو جانا از برم زار و پریشانم بهر تو گریانم
بر گو چه سازم با یتیمان تو ای زهرا من بیکس و تنها
شبها نشینم تا سحر ای مرغ خوشخوانم بهر تو گریانم
ای مظهر یزدان، رفتی از این بستان با حالت نالان
گشتی به زیر گِل نهان ای سرو بستانم بهر تو گریانم
زهرا تو بودی مونس و هم یار و غمخوارم شمع شب تارم
بعد از تو جانا چون کنم با این یتیمانم بهر تو گریانم
بنگر حسین و هم حسن هم زینب و کلثوم از داغ تو مغموم
خواهند چون مادر ز من ای نور چشمانم بهر تو گریانم
ای دخت پیغمبر، محبوبۀ داور بودی مرا مادر
از هجر تو من روز و شب در راه افتادم بهر تو گریانم
زهرا پس از تو من شدم بیچاره و محزون دارم دلی پر خون
آهسته شبها بر سر قبرت نوا خوانم بهر تو گریانم
برسینه و بر سر زنم ای مادر زینب هر گه گشایم لب
گویم که زهرای عزیزم بی تو حیرانم بهر تو گریانم
من اندر این عالم، چون مرغ بی بالم هر روز و شب نالم
سرگشته و حیران و نالان در بیابانم بهر تو گریانم
تاریک گشته محفلم بی تو در این دنیا ای نوگل رعنا
اما ندانم چون کنم گویا که زندانم بهر تو گریانم
از دیده بارم خون، هر لحظه چون جیحون گردم چنان مجنون
ای مهربان همتای من خورشید رخشانم بهر تو گریانم
چون گل به زیر گِل نهان گشتی تو ای زهرا ای نرگس زیبا
از داغ تو هر لحظه من همچون غریبانم بهر تو گریانم
شاه ولایت دید اندر حالت رؤیا گریان بود زهرا
گفتا علی جان خانه رو بنگر که طفلانم بهر تو گریانم
باشد حسینم تشنه لب او می کند زاری گویا به بیداری
گوید که ای مادربیا بنگر که عطشانم بهر تو گریانم
یا فاطمه در کربلا جانا اگر بودی یکدم نیاسودی
دیدی حسینت غرق خون چون درّ غلطانم بهر تو گریانم
آندم که زینب می زدی بر سینه و بر سر گردیده بی یاور
گوید که ای مادر ببین در چنگ عدوانم بهر تو گریانم
صد آه و واویلا، از روز عاشورا زینب چنین گفتا
ای مادرم زهرا بیا بنگر شهیدانم بهر تو گریانم
افتاده از یک سو حسینم بی کس و یاور هم بی علی اکبر
از یک طرف این کودکان زار و نالانم بهر تو گریانم
یکدم بیا بنگر تو عباس علمدارم آن یار و غمخوارم
افتاده در میدان کین ای سرو بستانم بهر تو گریانم
قاسم یتیم مجتبی آن نوگل خندان از کینۀ عدوان
چون گل عجین در خاک و خون ای ماه تابانم بهر تو گریانم
آن بلبل باغ حسینم اصغر محزون قنداقۀ پر خون
بر روی دست باب خود آن طفل نالانم بهر تو گریانم
"رونیزیا" ای کلب درگاه شه خوبان گردیده ای نالان
بر گو به زهرا روز محشر کن تو احسانم بهر تو گریانم
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۰۹