ای زمین کربلا ای مهد آل بوتراب ***********
******ای زمین کربلا*******
ای زمین کربلا ای مهد آل بوتراب
ای که شستی دست اولاد علی از خون ناب
شد حسین بی غمگسار و تشنه لب از ظلم کین
کودکانش از عطش گشتند یکسر دل کباب
دست عباس علمدارش جدا شد از بدن
شیر خواره اصغرش افتاد اندر پیچ و تاب
فرق اکبر شد دوتا زان کوفیان بی حیا
جسم قاسم همچو گل کردند در خون چون خضاب
زینبش آن قهرمان کربلا دخت علی
شد اسیر کوفیان کلثوم و لیلا با رباب
چون زدند آتش خیام خسرو گلگون کفن
کودکان اندر بیابان اشک ریزان چون حباب
هر یکی می گفت کِای بابا کجایی بنگری
در بیابان جمله سرگردان ز ظلم بی حساب
دید شخصی کودکی آتش گرفته دامنش
اسب خود را داد جولان تا که آمد با شتاب
کودک آندم دید می آید سواری در پِیَش
ایستاد و گفت شیخا السلام اینک جواب
من یتیم زار و سرگردان در این دشت بلا
گو به من راه نجف این دم مکن ما را عذاب
گفتم ای طفل عزیزم آمدم بر یاریت
تا کنم خاموش جانا شعله های چون شهاب
گفت پس یک قطره آبی بر من لب تشنه ده
آب را از من گرفت و شد روان با صد شتاب
گفتمش بر گو روانی در کجا ای نازنین
گفت باشد اصغرم لب تشنه در دست رباب
می روم تا قطرۀ آبی رسانم بر لبش
چون که اندر خیمه گه چندی است باشد قحط آب
ناقۀ عریان سوار و روبرو رأس پدر
خواهران و عمه هایش در کجاوه بی حجاب
مدتی در کوفه زندان بود آن محنت قرین
تا فرستادند آنها را سوی شام خراب
بر در دروازۀ ساعات چون وارد شدند
شامیان در شادمانی بود با چنگ و رباب
بس کن ای "رونیزیا" ای کلب درگاه حسین
زن به سر هر روز و شب ای خصم خصم بوتراب
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۰۸