****قصۀ دنیا و ماوراء ******
****قصۀ دنیا و ماوراء ******
تا بُدم حالی نبودستم مجال
حال می باشد مجالم نیست حال
با همه توصیف باید هِشت و رفت
تاج و تخت و عزت و جاه و جلال
این جهان چون اِشکم مادر بود
گر به ظاهر همچنان گوهر بود
دائماً تاریک می باشد چو شب
جهل و خواب و غفلتش بر سر بود
لیک باشد آن جهان بی واهمه
چون بود روشن ز نور فاطمه
هر که باشد پیرو او در جهان
هیچ خوفی نبودش در خاتمه
لحظه ای در فکر خود باش این زمان
گو چه داری در عمل ای ناتوان
این عبادت های بی روح تو هیچ
جز به لطف خالق کون و مکان
هر کجا باشد خدا، باشد بهشت
هر کجا باشد هوی باشد کِنشت
هر که با یاد خدا دمساز شد
تخم آمرزش برای خویش کشت
دل زمین باشد بدان تخمش عمل
خالی از هر غش و هر افک و دغل
حاصلش چون سنبل و نرگس شود
گر تو هم خواهی رها شو از امل
گر نکشتی تخمی و داری امید
ندروی هر چند باشی در وعید
کن زمین آماده و تخمی بکار
ورنه باید جامه را از غم درید
گر تو گفتی راست یکدم با خدا
گو که نعبد نستعینت پس چرا
جمله نفس سرکشت بر باد داد
ای دریغ از غفلت و جهل و ریا
رو دمی با پیر خود کن گفت و گو
تا نماید رنجهایت را رفو
آن که در دربار حق باشد سفیر
می دهد بر مستمندان آبرو
حجة ابن العسکری باشد بنام
پور حیدر زادۀ خیرالانام
دست زن بر دامنش در هر مصاف
کو بود حجت برای خاص و عام
هر که باشد همچو من در این جهان
عاصی و بیچاره و بی خانمان
بایدش زد حلقۀ باب حسین
تا شود در هر دو عالم کامران
هر کجایی رو به سوی کربلا
کن سلامی بر شه گلگون قبا
گو که کلب درگهت با صد امید
آمده "رونیزی" بی اقربا
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۰۷