بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

میلاد قمر بنی هاشم ع

دوشنبه, ۳ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۳۱ ب.ظ

میلاد قمر بنی هاشم ع


در چهارم روز شعبان گشت عالم گلستان


طوطی و طاووس و هدهد زیر لب شکر فشان

 ..

قمریان اندر طرب دراج و تیهو در نشاط


وصل گل آمد پدید و چهچه زن شد بلبلان

 ..

لاله و ریحان و نرگس جلوه گر آمد به باغ


سوسن و نسرین بنفش و نسترن شد شادمان

 ..

سرو و کاج و عود و صندل با صنوبر در فرح


گشته با شمشاد و نارنج و ترنجش هم عنان

 ..

ماه و خورشید و کواکب ثابت و سیارها


جملگی حیران که یا رب این چه نوری شد عیان

 ..

عرش و فرش و کرسی و لوح و قلم با حاملین


مات و سرگردان به درگاه خداوند جهان

 ..

عالم لاهوت و ناسوت و جماد و هم نبات


حور و غلمان در لب کوثر بود شادی کنان

 ..

ساقیا می ده به جوش آ وُ بزن آواز و دف


ای مُغنی نغمه ای کن ساز طرف بوستان

 ..

جام صهبا را بنوشم تا شوم مست و خراب


تا کنم مدح علمدار شه لب تشنگان

 ..

صدهزاران حاتم طائی گدای کوی او


هست دربان درش صدها سلیمان زمان

 ..

گشته در فردوس طوبی منفعل از قامتش


شرمسار از نور رویش مشتری در آستان

 ..

گر بگویم ماه یا خورشید بیجا گفته ام


چون بود آن ماه جسم و این بود خورشید جان

 ..

پس چه گویم گویمش مهتاب آل هاشمی


آن که باشد بر حریم کبریائی پاسبان

 ..

دست او دست خدا باشد ولی در آستین


او بود باب الحوائج از علی دارد نشان

 ..

مدحتش این بس که فرموده است زین العابدین


رحمت حق بر عمویم در بهشت جاودان

 ..

گویم اینک آمده هنگام شادی با طرب


روز میلاد ابالفضل است هان ای شیعیان

 ..

در قماط زرنگاری روی دست مادرش


داد بر دست علی آن خسرو کون و مکان

 ..

شاه دین بگرفت او را بر سر زانو نهاد


چهچه زن گردید چون بلبل ببوسیدش لبان

 ..

خرم و خوشحال و مسرورند سبطین رسول


بالاخص کلثوم و زینب با هزاران امتنان

 ..

بعد از آن شاه جهان قنداقه را بگشود و گفت


من فدای این دو دست و این دو چشم و ابروان

 ..

ناگهان در گریه شد آن سرور اهل یقین


گوئیا آمد به یادش کربلا در آن زمان

 ..

گفت آندم مادرش ام البنین این گریه چیست


گو تو از راه وفا جانا چه باشد عیب آن

 ..

ای که چون مه میدرخشد نور حقت از جبین


از چه رو کردی مرا با شاه دین آزرده جان

 ..

در جوابش گفت سلطان حجازی در گذر


زین سؤالت گر ز من دیدی شدم اندر فغان

 ..

طفل بی عیب است باشد او مرا نور دو عین


یادم آمد در کنار علقمه با کوفیان

 ..

میشود از تن جدا این دستهای نازنین


از برای دین حق لب تشنه گردد خون تپان

 ..

چون حسینم آید و بیند فتاده بر زمین


گوید ای جان برادر چون کنم با دشمنان

 ..

زینبم گردد اسیر و کودکانم دربدر


عابدینم در غل و زنجیر باشد ناتوان

 ..

هست مداح تو "رونیزی" چو کلبی شرمسار


ای علمدار حسین ای ساقی لب تشنگان

..


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 با حاملین(حاملین عرش)

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی