بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

 ****یامولاعلی ع*****(محاوره عشق و عقل و طبع)


                             عشق میگوید دمی کن مدح شاه لافتی

                                 تا شوی اندر دو عالم سرفراز ای بینوا

 

عقل میگوید خموش ای بی خرد لب را ببند

کی توانی کرد وصف خسرو ارض و سما

 

طبع میخواهد بگوید لیک سرگردان بود

عشق میگوید بزن جولان به صحرای ولا

 

عقل میگوید که مرکب را نباشد قدرتی

تا زنی جولان به این دشت و بیابان بلا

 

عشق میگوید بگو این عالم کون و مکان

جلوه گر شد در صفات حق علی مرتضی

 

عقل حیران است اما اینچنین دارد یقین

مرتضی بعد از نبی باشد ولی بر ماسَوا

 

عشق شد غواص در بحر ولای آن جناب

دید صدها عالم کون و مکانش بی بها

 

عقل گفتا این که دیدی پرتوی از نور او

بوده باشد در تمام خلقت این نور ضیا

 

نام او باشد علی همنام حی قادر است

موی او والیل و روی او بود شمس الضحی

 

عشق میگوید بگو باشد علی در هر زمان

صاحب جود و کرامت مظهر لطف خدا

 

اختصاصاتی علی دارد ندارد هیچکس

شوی زهرا حجت حق ابن عمّ مصطفی

 

بر نبی باشد وصی و جانشین و هم وزیر

یازده گوهر ز نسلش جمله باشد اوصیا

 

در مدیحش اینچنین فرمود قرآن مجید

جانب حق شد مُتَوَّج او به تاج اَینما

 

بلکه قرآن کرده وصفش در بسی از سوره ها

از قبیل آیۀ تطهیر و حمد و هل اتی

 

تاج کرمناش بر سر در لقب شد بوتراب

خاتمی بخشید و شد قرآن به وصفش در ثنا

 

نفس پیغمبر علی هست و نباشد غیر از این

دیگری لایق نباشد تا که گردد رهنما

 

بیست و پنج ماه ذالحج قل تعالوا را نگر

جانب حق گشت نازل بر وجود مصطفی

 

شامل این آیه باشد پنج تن از نور حق

احمد و زهرا و سبطین شه خیبر گشا

 

شد ولایش فرض بر عالم نه بر حق بشر

بلکه بر لاهوتی و ناسوتیان این ماجرا

 

اعتقاد این حقیر ناتوان باشد چنین

معنی ایمان علی با آل او تا انتها

 

شاهدی آرم ز قرآن تا شود بهتر یقین

در تکاثر آیۀ هفتم چنین سازد اَدا

 

میکند پرسش خدای مهربان بر هر کسی

از ولای حیدر کرار در روز جزا

 

پرچم توحید در دنیا به دست او بود

در قیامت هم لوای حمد دارد مرتضی

 

در شجاعت گر بگویم جمله ابطال عرب

زیر تیغ آبدارش همچو کاهی شد فنا

 

جنگ ها بسیار کرد آن پیشوای مؤمنین

بود صفین و اُحد هم نهروان و خیبرا

 

پس بیا جان برادر دست زن بر دامنش

گو که ای شاه ولایت کن نظر در کربلا

 

در کجا بودی تو شاها تا ببینی زینبت

آه و زاری داشت بهر خسرو گلگون قبا

 

گفت ای جان برادر عاقبت گشتم اسیر

می روم در شام با این کودکان بینوا

 

ای گل گلزار زهرا میروم سوی سفر

گو چسازم در بیابان من بِاین قوم دغا

 

دخترانت گر پدر خواهند زینب چون کند

چاره ای جز سوختن اندر جهان نبود مرا

 

گفت "رونیزی" که هستم انتظار روی تو

کن کرم در وقت مردن ای علی مرتضی


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی